Tara_nevesht
Tara_nevesht
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

مهر بریز بر دستانت

قسم به تو ای انسان که روزی به ضربتی جان خواهی داد و زندگان برای مردگی تو ضجه ها خواهند زد همانند لحظه ای که با رنج از به دنیا اومدن ضحه ها و گریه هایت رو به فلک رفت و خون آبه ها را از دهانت بیرون کشیدن تا نفسی تازه کنی و با آبی پاک مطهرت کردن و بدن خورد و کوچکت را در دستان مادرت گذاشتن تا ذره ای شیر تازه از پستان خود در حلق تشنه ات بریزت تا از گرسنگی جان ندهی!

ای انسان ای انسانی که به خاک برگردانده خواهی شد و جسم بی جانت خوراک موجودات کوچک و گرسنه ی زیر زمینی خواهد شد برای که ظلم می کنی؟ برای چه ظلم میکنی؟ چگونه خون ها می ریزی؟ آیا لحظه ای که برای خوردن قطره ای شیر له له میزدی را یادت نمی آید آیا لحظه ای که قدرت تکان دادن دستهایت نداشته ای را یادت نمی آید! پس آن دستها آن دستهای نحیف چگونه می تواند انقدر ظالم شده باشد ای انسانی که به خاک برگردانده می شوی چگونه میتوانی یک سرزمین را با خاک یکسان کنی و دریایی از خون هزاران زن و کودک برپا کنی تو با آن جسم نحیفت چگونه توانستی انقدر درنده باشی... چگونه چگونه؟؟؟ آیا در کنار هم به گرد آمدن سخت تر از،از هم گریزی است؟؟ آیا محبت کردن سخت از ظلم کردن است؟

آیا گرفتن دستی برای کمک رسانی بنده ای خالقی هم وطنی دوستی و یا حتی دشمنی سخت تر از پس زدن دستهای اوست؟؟؟

ای انسان به کودکی خود بازگرد و دستان بی جانت را به یاد آور که هر انسانی از دیدن زیبایی و ظرافت انگشتانت بر آنها بوسه می زد و بر پاکیزگی و معصومیتش قسم می خورد.

مهر بریز مهر دوباره بریز بر آن دستانت...

مهرکویردستان
ترانه تاجیک/نمایش نامه نویس/گرافیست/داوطلب و فعال اجتماعی در حوزه زنان و کودکان
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید