شما مسیر پیاده تا خونتون رو چجوری انتخاب میکنید
خیابونی که بلندتره یا کوتاه تر؟!
این سوالی بود که دوران دبیرستان کلی سر کلاس با هم دیگه بحث کردیم. هر کسی نظری میداد. یکی میگفت: من هر موقع که میخوام زیاد فکر کنم مسیری رو انتخاب میکنم که بلندتره.
یکی دیگه میگفت: من خیلی زود از راه رفتن خسته میشم به همین خاطر همیشه اون مسیر برگشتی رو انتخاب میکنم که کوتاه تره.
یکی دیگه گفت: موقع هایی که بخوام گریه کنم یا یه خیابان طولانیتر رو انتخاب میکنم یا دهها دور مسیر کوتاه تر تا خونمون رو بالا و پایین میکنم...
اونی که شکموتر بود میگفت: میرم سمت اون خیابونی که کلی رستوران داشته باشه از بوی غذاها مست میشم مست...
اونی که عاشق خرید بود میگفت مسیری رو انتخاب میکنم که از پشت ویترین یه عالمه مغازههای جورواجور و رنگی عبور کنم اینطوری دیگه هر چی غصه است از دلم بیرون میره اینطوری خودم رو آروم میکنم
جوابها عجیب بود. به بعد روحی و روانی آدمها نزدیک! همگی از جوابهای متفاوت همدیگه شگفت زده میشدیم و هر کسی که حرفش رو میزد سریع داد میزدیم که راستی چقدر چیزهایی که میگی شبیه به خودته.
آدم هایی که تنهاتر، آروم و خیالباف تر بودن معمولا خیابون بلندتر رو انتخاب میکردن!
آدمهای اجتماعیتر خیابون هایشلوغ تر...
و یا شاید هم گاهی برعکس.
دیروز که رفته بودم پیاده روی یاد چند سال پیش افتادم شبیه اون موقعها نبودم شاید این روزها مسیرهای متفاوت تر و مختلفی رو امتحان میکنم
هر چند که مثل قبل ها گاهی از مسیرهای تازه احساس بیگانگی، ترس وجودم را بر میدارد اما سعی میکنم بر این احساسم غلبه کنم حد و حدود کمتری را برای خودم تعیین کنم
اسم خیابانها رو به حافظهام بسپارم
و به خودم میگویم اتفاق خاصی نمیافتد اگر تمام مسیرها رو امتحان کنم.
مثلا ممکنه یه خیابان درختهای متفاوت تری داشته باشدبلند تر وسرسبزتر، یا درختهای کوتاهتر و نهالتر، گربههای کمتر، پلههای بیشتر برای پریدن، ساختمانهای روشن یا خاکستریتر، بچههای شادتر یا اخمالوتر...
فرقی نمیکند هر مسیری افق تازهای را به روی ما باز میکند.
مسیری که تو طی میکنی چگونه است؟
#ترانوشت
#نویسنده_شو
#نویسندگی
#نویسنده