خب همان طور که گفته بودم من برگشتم و می خوام اولین نوشته رو به کتاب عادت های اتمی اختصاص بدم.
اجازه بدید ماجرای اینکه چه جوری من با این کتاب آشنا شدم رو اول براتون شرح بدم :
موضوع از این قراره که من تبلیغ این کتاب را در صفحات اینستاگرامی که کارشون ایجاد انگیزه و نمایش موفقیت افراد هست رو خیلی می دیدم اما خب انگیزه ی خوندن این کتاب ( مخصوصا با مشغله ی زیادی که این روزها دارم ) نداشتم . از طرفی من در حال حاضر دارم روی یک اپلیکیشن کتابفروشی کار می کنم واسه همین برای گرفتن چند ایده به پلتفرم محبوب کتابخونیم یعنی طاقچه مراجعه کردم . توی سایت طاقچه که داشتم پرسه می زدم دیدم .. ااا... طاقچه یه گردونه ی شانس گذاشته که کلی جایزه میده. منم که کلا دیوانه ی هرچه قرعه کشی و جایزه و بخت آزمایی ... ( اصلا اسم اینا میاد از خود بی خود میشم ! ) گردونه رو چرخوندم . ( چرا واقعا این همه بار رفته بودم تو سایتش ندیده بودم ! ) شانس من یک هفته اشتراک رایگان طاقچه بی نهایت در اومد.
منم خر کیف ... به خودم گفتم . هی یو ! باید این هفته یک کتاب خوب بخوانی ؟ دو یو آندر استند ؟؟
و این شد که اومدم سراغ این کتاب ....
خب قبل از اینکه بریم سراغ خود کتاب باید بدونیم اینو اصلا کی نوشته؟ نمیشه هرکی هرچی نوشت و نوشته هاشو کتاب کرد ما بشینیم وقت بگذاریم و بخونیمش ! ( فردا اصغر آقا کلپچ فروش بیاد کتاب کله پز یک دقیقه ای رو انتشار بده ... شما میری بخونیش -ــ- ؟! )
اما نویسنده ی این کتاب آقای جیمز کِلیِر ( اسمش یه چی تو مایه های نفیسه روشن خودمون ) هست. یه آدم کچل به شدت جذاب ( نه! نه ! اشتباه نکنید در مورد عمو جانی دارم صحبت نمی کنم -ــ- !! ) که تو سایت JamesClear.com مقاله های خودش رو منتشر می کنه . آقای کلیر کلا زمینه ی تخصصیش " عادت " هست. کلا کارش اینه که صبح تا شب می شینه به عادت ها فکر می کنه که عادت های چین ؟ چه جوری به وجود میان ؟ چه جوری میشه از بین شون برد ؟ منشاشون کجاست و ... . کلا ایشون از عادت نون میخوره :)))
حالا ببینیم آقای کلیر از نوشتن این کتاب چه هدفی داشته و اصلا چرا اسم کتابش رو گذاشته عادت های اتمی ؟
آقای کلیر معتقده که اتم کوچکترین جزء زندگی بشره و هیچ چیز دیگه ای کوچکتر از اتم که بشه اونو تقسیم کرد در این دنیا وجود نداره. ( آقای کلیر چه فشاری به خودش آورد ! واقعا تو علوم راهنماییشون اینو بهش نگفته بودن ؟ -ــ- تازه ما خوندیم که اتم رو میشه به پروتون الکترون و نوترون هم تقسیم کرد -ـــ- :))) ) حالا ما اگه بتونیم عادت های روزانمون رو انقدر ریز کنیم که نشه اونا رو به عادت های کوچکتری تقسیم کرد یعنی ما به یک عادت اتمی رسیدیم.
مثلا هر روز ساعت ۱۰ صبح از خواب پا شدن یک عادت اتمیه . سیگار کشیدن یک عادت اتمیه . اما اینکه ۱۰ صبح از خواب پاشی و بعدش سیگار بکشی یک عادت زنجیره ایه .
آقای کلیر معتقده که همین عادت های اتمیه که داره زندگی و عملکرد ما رو به نمایش می گذاره و ما اگه همین عادت ها رو به میزان بسیار کمی ( ۱ درصد ) بهبود ببخشیم ، زندگی ما تغییر بسیار بزرگی در دراز مدت خواهد داشت.
مثلا اگه ما به جای اینکه هر روز ساعت ۱۰ از خواب پاشیم ، ساعت ۹:۳۰ از خواب پاشیم و توی این نیم ساعت زبان بخونیم . می تونیم بعد یک سال انگلیسی را در حد مطلوبی صحبت کنیم ( یه جورهایی تو سبک اثر مرکب دارن هاردی ) .
یعنی شما با یه تغییر کوچیک مثبت در دراز مدت میتونی به یک نتیجه بسیار عالی برسی و خب برعکسش هم صادقه با یک عادت غلط کوچیک ، در دراز مدت تبدیل به اون چیزی که نمی خواستی بشی.
حالا آقای کلیر در ۲۷۵ صفحه میاد میگه که چه جوری ما اول بفهمیم چه عادت هایی داریم ؟ بعدش خب چه پلنی برای بهبود عادت های خوب و تضعیف عادت های بدمون بچینیم ؟
اصلا منی که انقدر تنبل هستم چه جوری بعد دو سه روز خسته نشم و همه چی رو ول نکنم ؟
اگه خسته شدم حالا چیکار کنم ؟
برای کمرنگ کردن عادت بدم ، اگه خسته شدم و اون غلطی که نباید می کردم رو کردم و برای تثبیت عادت خوب ، اون غلطی که باید می کردم رو نکردم حالا چه غلطی بکنم ؟ :))))
خلاصه ی کلام آقای کلیر تمام موهاش ریخت تا به ما بگه بابا تغییر عادت کار سختیه. اینو خودش هم میدونه اما راه حل هاشو پیدا کرده حالا تو نمی خوای انجام بدی یا دوست نداری که انجام بدی یه مساله دیگست. اما اون داره راه هاشو بهت میگه و بهت هم میگه تو هر مرحله کجاها ممکنه به مشکل بخوری و راه هایی که از این مشکل هم جون سالم به در ببری هم باز بهت میگه :)))
و اما کمی از خود آقای کلیر بشنویم :
برای اینکه بهت ثابت کنم که این حرف هایی که میگم زاده ی تخیل نویسنده نیست برات با انواع مثال واقعی و زنده توضیح دادم. ( راست میگه بنده خدا. هر حرفی زد یه مثال عینی هم براش آورد. حتی بعضی وقتا اول مثال رو گفت بعد آروم آروم حرفش رو زد . من شاهد بودم دیدم. ) حالا تو میخوای بگی برو بابا جیمز ! من روزی ۱۰۰ تا ترفند زندگی از دکتر سمیعی تو گروه خانوادگیمون می خونم . حرف های تو به درد عمه شهین ام که با خانم جلسه ای ها هر روز کلاس میره هم نمی خوره ، یه بحث کاملا جدا است!
اما اگه از من می شنوید برید حتی شده برای چند صفحه این کتاب رو بخونید. خستتون نمی کنه اصلا. این کتاب انقدر روی من تاثیر گذاشت که واقعا سعی می کنم راهکارهایی که داده را تا اونجا که می تونم آروم آروم انجام بدم. نه مثل جوگیر ها که یهو زده بشم از همه چی ! ) .
در هر صورت ممنونم از شما که وقت گذاشتید و این نوشته را تا انتها مطالعه کردید . انتقادی، پیشنهادی، نظری ، حرفی، حدیثی دارید خوشحال میشم باهام درمیون بگذارید.
تا نوشته ی بعدی بدرود ...