کپیرایتینگ فقط نوشتن نیست، یک هنره.
هنری که میتواند مخاطب را جذب کند و او را به انجام کاری ترغیب کند.
این فرآیند از فهم عمیقی از روانشناسی مخاطب و استفاده از واژگانی قدرتمند بهره میبرد.
در این مقاله، میخواهیم به اصول اساسی و تکنیکهای مهم کپیرایتینگ بپردازیم.
در پایان، کپیرایتینگ یک فرآیند پیچیده و هنری است که نیاز به تمرین، تجربه و دقت دارد.
با تمرکز بر این اصول، میتوانید مهارتهای خود را در این زمینه توسعه دهید و تأثیر بیشتری بر مخاطبین خود داشته باشید.
یادمه یک بار برای یک فروشگاه آنلاین لباس، متن تبلیغاتی نوشتم.
هدف این بود که محصولات جدید را معرفی کنم.
من با استفاده از داستانسرایی، ماجرای یک زن جوان را روایت کردم که با پوشیدن یکی از این لباسها، احساس خاص و متفاوتی پیدا کرد.
این داستان با جزئیات حسی و احساساتی نوشته شده بود تا خوانندگان بتوانند خود را جای او بگذارند.
نتیجه شگفتانگیز بود؛
فروش به شدت افزایش یافت و بازخوردها نشان داد که مردم با داستان و شخصیتش ارتباط برقرار کردهاند.
این تجربه به من نشان داد که چگونه کپیرایتینگ میتواند تأثیر عمیقی بر احساسات و رفتار خرید مخاطب داشته باشد.
فرض کنید یک شرکت تولید مبلمان دفتری میخواهد محصول جدید خود، یک صندلی ارگونومیک، را تبلیغ کند.
کپیرایتینگ برای این کمپین باید بر ارزشهای محصول تأکید کند، مثل راحتی، سلامتی و افزایش بهرهوری.
سناریو: "داستان مهندسی که زندگیاش با یک صندلی تغییر کرد"
متن تبلیغی با داستان مهندسی شروع میشود که از درد کمر رنج میبرد.
با خرید صندلی ارگونومیک ما، نه تنها دردهایش کاهش یافت، بلکه احساس کرد که بهرهوری کاریاش هم بیشتر شده است.
از زبان او، به تجربه استفاده از صندلی و تأثیرات مثبت آن بر زندگی روزمرهاش پرداخته میشود.
این داستان به مخاطب این امکان را میدهد که خود را جای او بگذارد و ارزشهای محصول را از نگاه یک فرد واقعی درک کند.
"عاشق قهوه و کدنویسی بود، هر روز ساعتها پشت میز کارش مینشست و کد میزد، شب ها هم با کمر درد میخوابید...
یه روز، فهمید اصلی ترین چیزی که کمر دردش رو بیشتر میکنه صندلیشه!
فرداش یه سرچ ساده، دیجی کالا، ترب و
خرید صندلی ارگونامیک ...
از اون روز به بعد، قهوه لاور ما دیگه درد کمر نداشت و حتی کیفیت کارش هم بهتر شد.
گاهی اوقات، یک تغییر کوچک میتونه تأثیر بزرگی تو زندگی و کار ما داشته باشه."
Any Comments?! ...