مهدی شمس آبادی
مهدی شمس آبادی
خواندن ۷ دقیقه·۲ سال پیش

دگردیسی | یادداشتی بر عنوان God of War: Ragnarok

هشدار: متن شامل اسپویلرهای داستانی است.

سال 2018 بود که استودیوی سانتا مونیکای سونی با انتشار عنوانی جدید در سری معروف و محبوب «خدای جنگ» (God of War)  فصل تازه‌ای را در دفتر زندگی «کریتوس» (Kratos)، خدای خشمگین یونانی آغاز کرد. این شروع تازه به‌وضوح در همه جوانب بازی احساس می‌شد و تقریبا همه چیز آن نسبت به نسخه‌های قبلی متفاوت بود؛ نمای دوربین متفاوت، سیستم مبارزه متفاوت، سلاحی جدید، و از همه مهم‌تر تمرکز بیشتر بازی بر روی داستان. در این فصل جدید، کریتوسِ پا به سن گذاشته به «نورس» (Norse) آمده و پس از ازدواج با زنی به نام «فِی»  (Faye)صاحب یک پسر به نام «آترئوس» (Atreus) شده‌است. او می‌خواهد که در آرامش و بدور از گذشته خونین خود زندگی دیگری را آغاز کند، اما سرنوشت مسیر متفاوتی را برای وی در نظر گرفته‌است. پس از مرگ فِی، کریتوس و آترئوس برای محقق کردن آخرین خواسته او راهی سفری طولانی شده و در راه خود بطور ناخواسته درگیر مراودات الف‌ها، دورف‌ها، و خدایان نورس می‌شوند. سرانجام پس از بالا و پایین‌های فراوان، کریتوس و پسرش به مقصد خود می‌رسند و آخرین خواسته‌ی فِی را ارج می‌نهند، اما بازی با سوالات بی‌جوابی که در ذهن بازیکنان ایجاد کرده و پایان مخفی خود به‌وضوح اعلام می‌کند که این انتهای داستان نیست و رخدادی بارها بزرگتر انتظار کریتوس، آترئوس و بازیکنان را می‌کشد؛ رخدادی به نام «رگناراک» (Ragnarok).

کریتوس و سلاح جدیدش Leviathan Axe
کریتوس و سلاح جدیدش Leviathan Axe

دو سال بعد در 16 سپتامبر 2020، سونی نمایشی برای رونمایی از بازی‌های کنسول جدیدش یعنی PS5 برگزار کرد و در انتهای آن با یک تیزر کوتاه خبر از ساخت قسمت بعدی حماسه‌ی کریتوس و آترئوس داد. گرچه این تیزر تنها یک دقیقه طول داشت، اما با پیام «رگناراک در راه است» تمامی هواداران را به وجد آورد. بازی در ابتدا برای عرضه در 2021 برنامه‌ریزی شده‌بود، اما به دلیل مشکلات توسعه که در دوران کرونا گریبان‌گیر استودیو‌های بازی‌سازی شد و همینظور اتفاقات غیرمنتظره دیگر، هواداران در سال 2021 چیزی جز تریلر معرفی بازی را شاهد نبودند. اولین تریلر بازی عنوان «خدای جنگ: رگناراک» که بسیاری برای این دنباله پیش بینی می‌کردند را تایید و نگاهی مختصر به بازی را ارائه کرد. برخلاف عناوین دیگری که تا زمان عرضه‌‌شان چندین تریلر و گیم‌پلی از آ‌نها منتشر می‌شود، این بازی فقط یک تریلر دیگر داشت که آن هم به فاصله‌ی تنها چند ماه مانده تا عرضه بازی منتشر شد. برخی این موضوع را نشان از مشکلات متعدد بازی می‌دانستند و معتقد بودند سازندگان از نمایش آن‌ها هراس دارند، اما بنظر من این کم بودن نمایش‌های بازی بیشتر به این خاطر بود که سازندگان نمی‌خواستند بیش از اندازه از داستان بازی رونمایی کنند تا لحظه به لحظه‌ی سرانجام کریتوس در بین اساطیر نورس توسط خود بازیکنان تجربه شود. سرانجام بازی با یکسال تاخیر در 9 نوامبر 2022 منتشر شد و با نمرات درخشانی که دریافت کرد به یکی از بهترین عناوین دو نسل اخیر و تاریخ پلی استیشن تبدیل شد.

https://www.aparat.com/v/JGdci

شاید این حرفم کمی مبهم باشد، اما رگناراک دقیقا همان چیزی‌است که باید باشد؛ دنباله‌ای شایسته بر حماسه کریتوس و آترئوس. تقریبا تمام جوانب بازی نسبت به نسخه‌ی قبلی بهبود داشته‌اند و بازی را به سطح بالاتری می‌برند. گرافیک بازی به لطف سخت افزار قدرتمند PS5 چشم‌نوازتر شده‌است و 9 قملرو نورس را به شکل خیره‌کننده‌ای به تصویر می‌کشد. موسیقی بازی دوباره به دستان توانمند «بِر مک‌کرری» (Bear McCreary) سپرده شده تا نوایی درخور این افسانه‌ها بسازد و به این ماجرای پر تب و تاب پر و بال بدهد. سیستم مبارزات بازی با اضافه شدن مکانیزم‌ها و ابزارهای جدید دست بازیکنان را در انتخاب روش مبارزه بازتر می‌گذارد و آن‌ها می‌توانند با سلاح دلخواه خود و به شیوه دلخواه خود دشمنان را از پای در بیاورند. دشمنان بازی هم تنوع بیشتری نسبت به نسخه 2018 دارند که یکی از ایرادات مهم آن را رفع کرده و مبارزات بازی را از یک‌نواختی خارج می‌کند. مراحل فرعی دیگر مشتی داستان خسته‌کننده و بی‌جذبه‌ نیستند و هر یک ماجرایی دلچسب را به مخاطبان تقدیم می‌کنند، ماجراهایی که گاهی گذشته یک شخصیت را روایت می‌کنند، گاهی از اسرار 9 قلمرو و ساکنین آن پرده برمی‌دارند، و گاهی هم بازیکنان را در راه رسیدن به گنج‌های ارزشمند به چالش می‌کشند. اما با وجود همه این پیشرفت‌ها در قسمت‌های مختلف، باز هم مهم‌ترین و جذاب‌ترین قسمت بازی داستان آن است.

دنیای چشم‌نواز بازی که حکایت‌های گوناگونی در آن نهفته است
دنیای چشم‌نواز بازی که حکایت‌های گوناگونی در آن نهفته است

داستان رگناراک فصل تازه‌ای که در سری خدای جنگ آغاز شده را به شکلی درخور کامل می‌کند و شخصیت جدید کریتوس را آنطور که باید به ما معرفی می‌کند. داستان نسخه‌ی قبلی بازی تنها شروعی بر دگردیسی (Metamorphosis) کریتوس است، جایی که او در فقدان همسرش با فرزند کنجکاوش که درکی از ماهیت و هویت خود ندارد تنها می‌شود. کریتوس می‌خواهد گذشته خود را فراموش و زندگی جدیدی را آغاز کند، اما بنظر می‌رسد که او تغییری نکرده و تنها خشم خود را در زیر هیبت جدیدش مخفی می‌کند، و این رابطه‌اش با آترئوس را نیز تحت تاثیر قرار می‌دهد. با اینکه کریتوس در طول داستان خدای جنگ (2018) رفتار و رویکرد خود نسبت به آترئوس و دیگران را تغییر می‌دهد، اما باز هم شخصیت تازه‌ی او ناقص می‌ماند و شروع داستان رگناراک نیز با همین نواقص است که شخصیت محافظه‌کار کریتوس را در مقابل کنجکاوی آترئوس برای یافتن هویت حقیقی‌اش قرار می‌دهد. کریتوس به‌مانند خرسی می‌ماند که می‌خواهد مسیر زندگی خود را بی اعتنا به دیگران طی کند و در مقابل آترئوس گرگی سرکش است که به دنبال یافتن هم‌نوعان خود است. علاوه‌براین، پیشگویی‌ گذشتگان از سرنوشت کریتوس و آترئوس نیز همه چیز را برای این دو پیچیده‌تر می‌کند. این پیشگویی که بخش مهمی از آن‌ به واقعیت پیوسته‌است، خبر از مرگ پدر و جدایی پسر می‌دهد و هرچه این دو بیشتر تلاش می‌کنند که از سرنوشت خود فرار کنند، تنها به پایان گفته‌شده نزدیک و نزدیک‌تر می‌شوند. اما در روند داستان، کریتوس و آترئوس هر یک به‌نوبه خود با اتفاقاتی روبه‌رو می‌شوند که درس‌ها و تجربه‌های مهمی را به آنها عرضه می‌کند. این درس‌ها و تجربیات اندک اندک به یکدیگر پیوند می‌خورند تا پازل هویت تازه‌ی این پدر و پسر را تکمیل کنند. در نهایت ،کریتوس و آترئوس که هویت واقعی خود را یافته‌اند با حرکت در خلاف جهت پیشگویی‌ها سرنوشت خود را تغییر داده و به همگان نشان می‌دهند این ما هستیم که با انتخاب‌هایمان آینده خود را مشخص می‌کنیم و هیچ‌کس و هیچ‌چیز نمی‌تواند آن را به ما دیکته کند. در این نقطه از داستان دگردیسی کریتوس کامل می‌شود و او از پیله دردناکی که به دور خود و فرزندش پیچیده بود به عنوان یک الهه خارج می‌شود، اما نه الهه جنگ و خشم و خونریزی، بلکه الهه‌ای که ناجی 9 قلمرو است و به بهتر شدن آن کمک می‌کند. به عبارتی می‌توان گفت که سخت‌ترین تقابل کریتوس در این بازی با هایمدال، ثور و یا اودین نیست، بلکه با احساسات و عواطفی است که او را در مسیر اشتباه قرار می‌دهند، و او نیز به‌خوبی از پس آن‌ها برمی‌آید. گرچه برخی از هواداران با این پایان‌بندی بازی مشکل دارند و معتقد هستند که پایان حماسه کریتوس در نورس باید کشتار، خونریزی و تراژدی بیشتری را همانند نسخه‌های کلاسیک به همراه می‌داشت، اما ما از هر لحاظ با یک خدای جنگ جدید مواجه هستیم؛ خدای جنگی که دیگر یک هیولای نابودگر بی‌رحم نیست، خدای جنگی که بی‌مهابا به دل خطر نمی‌زند و با خرد خود همچون یک ژنرال تصمیم می‌گیرد، و از همه مهم‌تر، خدای جنگی که با احساسات خود روبه‌رو می‌شود. بله، این کریتوس جدید است.

پدر و پسر
پدر و پسر

بطور کلی، رگناراک تلاش می‌کند تا چیزی بیشتر از یک بازی اکشن باشد و درسی را به مخاطبان خود بدهد. درس‌هایی که در رفتار و کردار شخصیت‌های داستان و همچنین دنیای بازی نهفته شده‌اند و با وجود تخیلی بودن، باز هم می‌توانند چراغ راه ما باشند. برای مثال، بازی به ما یادآور می‌شود که باید اختلافات خود با افرادی که دشمن می‌پنداریم را کنار بگذاریم، با یکدیگر متحد شویم و بر ضد اودین‌های زمانه که خون مردم را در شیشه کرده‌اند و با حیله و دروغ تنها به دنبال منافع خود هستند بجنگیم، اما نه برای انتقام، بلکه برای عدالت. از نظر من، چنین درس‌هایی درجامعه امروز ما ارزشی مهم دارند و می‌توانند رهنمای مسیر سختی باشند که در پیش روی ما قرار گرفته. در نهایت هم، این یادداشت و نظر کلی خود نسبت به این بازی را در یک جمله خلاصه می‌کنم: «رگناراک دقیقا همان چیزی است که باید باشد.»


نکته: این متن برای کانال تلگرامی مون‌مدیا (https://t.me/MoonMediaChannel) نوشته‌شده و ابتدا در آنجا منتشر شده‌است.




پلی استیشنgod warخدای جنگگیمبازی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید