طبق آمار انجمن ملی اختلالات خوردن، تنها در آمریکا ۱۰ میلیون مرد در مقطعی از زندگی خود از اختلال خوردن رنج میبرند.
چنین رقمی حیرتانگیز است، و آمار حیرتانگیزتر این است که مردانِ مبتلا به اختلالات خوردن، کمتر از زنان کمکهای لازم را دریافت میکنند.
چه چیزی باعث شده مردان زیادی به اختلالات خوردن مبتلا شوند؟ و چه چیزی باعث شده سیستم درمانی ما مردان را نادیده بگیرد؟
از سال ۱۹۷۰ به بعد، تصویر مرد ایدهآل در رسانهها به طور قابل توجهی عضلهایتر شدهاست. نگاهی به این مرد بیندازید که در دهه ۱۹۷۰، هر دختری را مجذوب خودش میکرد: دیوید کسیدی
حال بیایید نگاهی به بزرگترین سمبل جذابیت در رسانههای امروزی بیندازیم: چانینگ تاتوم
بدن او تفاوت فاحشی با دیوید کسیدی دارد. تصویر بدنی ایدهآل که امروزه به مردان تحمیل میشود، نسبت به ۱۹۷۰ به شدت در میزان عضلهای بودن افزایش یافته است؛ چنین بدنی محصول مصرف زیاد مکملها و تمرینهای طاقتفرسا است که تقریبا برای تمام مردان ناممکن است.
با تحمیل چنین استانداردهایی مردان، جای تعجب نیست که اختلالات خوردن در بین مردان، به ویژه مردان همجنسگرا در حال افزایش است. مردان همجنس گرا تنها در حدود ۵٪ درصد از جمعیت را تشکیل میدهند اما در میان مردانی که میگویند به اختلال خوردن مبتلا هستند، ۴۲٪ همجنسگرایند.
البته تحمیل فزاینده تصویر بدنی ایدهآل، تنها دلیلی نیست که اختلالات خوردن در حال افزایش است.
فشار آوردن به مردان برای پنهان کردن آسیب پذیری خود یکی دیگر از عوامل است. اگرچه جامعه تلاش زیادی میکند تا این مسئله را حل کند، اما چندان موفق نبوده و هنوز راه زیادی باقیست. بخشی از دلیل عدم موفقیت جامعه در ارتقای سلامت مردان، ناشی از تبیین نادرست معضل سلامت مردان است. به عقیده درک گریفیث و دیگر فعالین حوزه سلامت مردان، رویکردهایی که در جهت ارتقای سلامت مردان اتخاذ میشوند، عمدتا تصور میکنند که نتایج ضعیف سلامت مردان ناشی از انتخابات ضعیف خود مردان است؛ و چنین رویکردهایی از فاکتورهای اجتماعی چشم پوشی میکنند. در واقع مسئله این نیست که مردان "تصمیم میگیرند آسیبهای خود را بروز ندهند و قوی بهنظر برسند" بلکه مسئله این است که جامعه با سلامت مردان رابطه خصمانه دارد و نمیخواهد سرمایه اجتماعی را برای ارتقای سلامت مردان و برابری جنسیتی هزینه کند.
اگرچه بسیاری از مردم ممکن است بر این باور باشند که میخواهند مردان زندگیشان بیشتر از آسیبپذیریهای خود صحبت کنند، اما تحقیقات نشان میدهد که لزوما اینگونه نیست. در یک مطالعه مشخص شد وقتی مردان در مورد آسیبپذیریهای خود صحبت میکنند، کمتر از زنانی که از آسیبپذیری خود حرف میزنند، مطلوب بنظر میرسند (کالینز و میلر، 1994). در اغلب اوقات، فشار برای افشا نکردن احساسات منفی یا آسیب پذیری، منجر به درونیسازی، و سرکوب احساس، و شرم میشود. خبر بد این است که این احساسات منفی معمولاً به نوعی دیگر خود را نشان میدهند، از جمله اعتیاد به پورنوگرافی، اعتیاد جنسی، ناتوانی در داشتن یک رابطه موفق، و همچنین اختلالات خوردن!
در آینده در مورد انگ زدایی از اختلالات خوردن در مردان، و راهکارها صحبت میکنیم.
ترجمه شده از: zachrawlings : silent epidemic among men
منابع:
Collins, N.L., & Miller, L. C. (1994). Self-disclosure and liking: A meta-analytic review. Psychological Bulletin, 116, 457-475.
National Eating Disorders Association (2012). Statistics on males and eating disorders. Retrieved from