R F
R F
خواندن ۴ دقیقه·۳ سال پیش

مردان در یک جامعه‌ی مادرسالار


مادرسالاری سنتی در مینانگ‌کابائو بسیار شناخته شده‌است. در اینجا به بررسی جایگاه مردان در چنین جامعه‌ای پرداخته می‌شود. یافته‌ها نشان می‌دهد که مسئولیت‌ها و حقوق مردان در چنین جامعه‌ای نامتعادل است.

مرد در مینانگ کابائو، مسئولیت تأمین اجتماعی-اقتصادی بستگانش را دارد، حفاظت از بستگان و مراقبت از افتخار خانوادگی به عهده‌ی اوست. او همچنین مسئولیت تأمین زندگی و آموزش خواهرزاده‌هایش را دارد.

مرد حق مالکیت خانه‌ای ندارد، شوهرِ یک زن، به عنوانِ مهمانِ افتخاری در خانه‌ی زن زندگی می‌کند. شوهر (Urang sumando) به عنوان چیزی غیر دائمی تلقی می‌شود. “bak abu di ateh tunggu” به معنای "همچون گرد و خاک روی تنه‌ی درخت" برای توصیف شوهر بکار می‌رود. جایگاه یک مرد به همسر و بستگانِ همسر او بستگی دارد‌، و اگر نتواند مهر آنان را جلب کند، از خانه‌ی زن اخراج می‌شود.

مسئولیت‌های یک مرد به عنوان شوهر و دایی، با حقوق اجتماعی او تناسبی ندارد. جایی برای مردان در Rumah Gadang (نوعی پناهگاه برای زنان و کودکان) وجود ندارد. مردانِ بالغ می‌بایست برای کار یا تحصیل کوچ (merantau) کنند و تلاش کنند که وضعیت اقتصادی خانواده را ارتقا دهند، و فقط اگر موفق شوند، اجازه‌ی بازگشت به خانه را دارند. او وظیفه دارد منابعی کسب شده را برای افزایش میراثِ قبیله واگذار کند که این منابع در نهایت توسط زنان (مادر، خواهر، خواهر زاده) کنترل می‌شوند.

اگر مردی موفق به کسب منابع کافی نشده باشد، اجازه‌ی بازگشت ندارد و مورد تمسخر و هو شدن قرار می‌گیرد. یک مرد تنها در هنگام شب می‌تواند به دیدار فرزندان و همسرش برود، در بقیه‌ی روز او می‌بایست در خانه‌ی مادر خود یا بستگان باشد و اعمالِ اقتصادی-اجتماعی انجام دهد. کار‌های اقتصادی اجتماعی همسر او نیز توسطِ برادرِ همسرش انجام می‌گردد.

حقوق و مسئولیت مردان در جامعه‌ی مینانگ کابائو

۱- دوران کودکی

خانواده‌ها دوست دارند که هم فرزند پسر داشته باشند و هم فرزند دختر. آنها ترجیح می‌دهند فرزند اولشان پسر باشد زیرا او را برای محافظت از قبیله نیاز دارند. بعد از آن، امید دارند که فرزند دومشان دختر باشد. آنها در بدترین شرایط می‌بایست حداقل یک دختر را داشته باشند زیرا خانواده‌ی بدون دختر، همچون درخت بدون ثمر (indak batuneh) یا خانواده‌ی بدون نور (lah padam lampu) تلقی می‌گردد و در نهایت چنین خانواده‌ای را منقرض شده در نظر می‌گیرند.

کودکان از ۱۰ سالگی به بعد به عنوان بزرگسال در نظر گرفته می‌شوند‌. تربیت پسران با دختران تفاوت‌هایی دارد. محدودیت ابراز احساسات و گریه کردن برای پسران در این جامعه هم وجود دارد. برای مثال اگر پسربچه زمین بخورد و گریه کند، دیگران به او می‌گویند:
“antoklah nak jaan managih malu awak, anak laki-laki jatuh saketek tu ndak baa”
یعنی "گریه نکن، شرم آور است‌. اهمیتی ندارد که یک پسر زمین خورده باشد." همچنین این انتظار که پسران باید قوی و شجاع باشند تا بتوانند از خانواده محافظت کنند نیز وجود دارد.


۲- دوران نوجوانی

از ده سالگی به بعد، کودکان دیگر با مادرشان نمی‌خوابند و هر کودک در صورتی که توان اقتصادی خانواده اجازه دهد، اتاق جداگانه دارد‌. اگر خانواده چنین توانی نداشته باشد، به پسران اتاقی داده نخواهد شد. زیرا اتاق‌ها اصولا فقط برای دختران و والدین تلقی می‌شوند. چنین پسران باید در کمپ‌ها یا کنار دیگر پسرانِ اقوام بخوابند‌. پسران اجازه‌ی وراثت را ندارند، خانواده وظیفه دارد برای ازدواج دخترشان، یک اتاق مخصوص به مالکیت دختر در آورند.
مسئولیت دختران و پسران متفاوت است. دختران در کارهای خانگی مانند شستن ظروف و لباس به مادرشان کمک می‌کنند و پسران بیرون از خانه، در مزارع کار می‌کنند.


۳- بزرگسالی

پسران ملزم هستند که کار کنند. دختران نیز می‌توانند کار کنند و کار کردن دختر، چیزی خوب تلقی می‌شود اما الزامی برای کار کردن دختران نیست.

پسران مجردی که کار می‌کنند، می‌بایست بخشی از درامد خود را به والدین دهند یا در ساخت خانه‌ی والدین (که تنها در مالکیت‌ مادر است) کمک کنند. کمک در ساخت خانه‌ی مادر، نوعی الزام است‌ اگر والدین خانه‌ی خوبی نداشته باشند و پسران در ساخت خانه کمک نکنند، مایه‌ی شرم خواهد بود، با این حال، پسر سهمی در آن خانه نخواهد داشت و این خانه به وراثت خواهر یا خواهرزاده‌های مونث او می‌رسد.


۴- کهن‌سالی

مردانی که از همسر خود جدا شده‌اند، مردانی که شغل معمول ندارند یا مردانی که همسرشان مرده است، در وضعیت اسفناکی بسر می‌برند. مردی که از همسر خود جدا می‌شوند، از خانه‌ای خودش ساخته‌است بیرون انداخته می‌شود و سهمی در آن ندارد. اگر همسر یک مرد بمیرد، مرد همچنان می‌تواند در خانه زندگی کند اما اگر بخواهد دوباره ازدواج کند، می‌بایست از خانه بیرون رود.

مردان پیر آسیب شدیدی را تجربه می‌کنند، بخصوص آنانی که از نظر اقتصادی در وضعیت پایداری قرار ندارند. آنان به احتمال زیاد، به خانمان خواهند ماند. برخی از آنان ممکن از در مغازه‌های کوچک یا دکه‌های واقع شده در مزارع برنج زندگی خود را ادامه دهند.


منبع:

The Inequality of Right and Obligation of Minangkabau Men in Matrilineal System

. . .
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید