نشریۀ «ترنج»
نشریۀ «ترنج»
خواندن ۵ دقیقه·۵ سال پیش

شمارۀ 15 - جشنواره؛ گوشواره‌ای بر گوش هنر یا آویزی بر چلچراغ سرمایه

جشنوارۀ تئاتر فجر، جشنواره‌ای به قدمت جشنوارۀ فیلم فجر که همواره درخشش آن زیر تلألو سیمرغ‌های بلورین، کم‌رنگ مانده‌است.

جشنواره‌ای که می‌توانست بدون پا گذاشتن در باتلاق سرمایه، نردبانی محکم باشد برای هنرمندی که نمی‌خواهد تبدیل به دستگاه چاپ پول شود. جشنواره‌ای که می‌توانست پناهگاهی باشد برای هنرمندی که سالی یک‌بار هم که شده، می‌خواهد از تقاضای پول بگریزد و دستان لرزانش را در چشمۀ‌ زلال دردها، اندیشه‌ها و هنرش بشوید.

جشنواره‌ای که اگر به علّت محدودیت‌ها، نمی‌تواند از اندیشه، شجاعت و هنر حمایت کند؛ حداقل می‌توانست محفلی باشد برای دل‌گرمی و تشویق آراستۀ‌ به چنین جواهراتی.

امّا آیا می‌توان تمام تقصیر غرق‌شدن در چنین لجن‌زاری را به گردن مسئولین جشنواره انداخت؟

بیایید منصف باشیم. بگذارید در ابتدا پناه ببریم به خدا، از افتادن در دام کسانی که فقط به خاطر اغراض سیاسی، به دنبال مخالف‌خوانی به هر بهانه‌ای هستند و به وضوح، به دنبال اثبات غاز بودن مرغ همسایه‌ اند. داغی که در ابتدا از آن نالیدیم را به‌هیچ‌عنوان نمی‌توان به گردن کسی انداخت. تمام تمدّن کرۀ خاکی ما، در گرداب سرمایه گیر افتاده و روزبه‌روز، بیشتر به عمق کشیده می‌شود و شاید داد ما به عنوان مخاطبان سادۀ تئاتر بر سر جشنواره، از روی ایده‌آل‌نگری جوانی و انتظار بیش‌ازحد باشد؛ امّا شاید این دادهای خرد جمع گردد و در گوش سنگین همۀ‌مان زنگ خطری را به صدا دربیاورد؛ تا با کسب آگاهی، دست به مبارزه‌ای جهانی علیه حرکت فعلی جهانی بزنیم (البته اگر باز هم ما را متهم به شعارهای ایده‌آلیستی نکنید).

امّا چه چیز در سیاست‌های این جشنواره دیده می‌شود که باعث احساس خطر است؟


بگذارید توجّه خود را به جشنوارۀ امسال معطوف کنیم؛ برای پاسخ به سؤال مطروحه، سعی خواهیم کرد با بررسی اوّلین شرط گزینش آثار در فراخوان جشنوارۀ سی‌و‌هشتم، تأثیر مستقیم آن‌ها را روی تئاترهای امسال با ذکر مثال بیان کنیم:

بخش نمایش‌های صحنه‌ای

شرایط:

آثاری که از اول آبان ۱۳۹۷ تا پایان مهر ۱۳۹۸، در یکی از تالارهای نمایشی کشور (در شهر تهران حداقل ۱۵ اجرا و در شهرستان‌ها ۷ اجرا) اجرا شده باشند، می‌توانند متقاضی شرکت در بخش صحنه‌ای باشند.

این شرط در بادی امر بدین معنا است که هیچ تئاتری نمی‌تواند برای اوّلین‌بار در جشنواره اجرا شود و به عبارت دیگر، هیچ تئاتری نمی‌تواند صرفاً برای رقابت در یک جشنوارۀ هنری آماده شود؛ بلکه ابتدا باید برای اجرا در عموم ساخته شود. شاید در نگاه اول، این شرط به معنای فیلتری کم‌هزینه برای انتخاب آثاری است که حداقل استاندارد‌های لازم را برای شرکت در جشنواره داشته باشند؛ امّا اگر عمیق‌تر بنگریم، باید گفت آثاری که در جشنواره شرکت خواهند کرد، برای فروش در بازار ساخته شده‌اند؛ نه برای رقابت صرفاً هنری، آن‌هم در شرایطی که همه از شرط و شروط کمرشکن سالن‌های تئاتر و وضع وخیم اقتصادی خبر دارند. کارگردان باید بکوشد تا با گنجاندن عناصر مختلف در کار خود، مخاطب بیشتری را به سالن بکشاند و بدین ترتیب، ادامۀ حیات خود را در بازار هنر حفظ کند و به جشنواره راه‌ یابد. این که هنرمندی بتواند علاوه‌بر حفظ گیشه، در مسیر صعود به قلۀ هنر نیزگام بردارد، یک امتیاز ویژه است؛ امّا این صرفاً امتیاز ویژه‌ای است که کسان محدودی از آن برخوردارند. در حالت کلی، ترس از گیشه سبب می‌شود تا هنرمند، از ارائۀ اثری خلاقانه و آوانگارد بهراسد. کجا می‌توان این ترس حاکم را شکست؟ به نظر نویسنده، جشنواره مناسب‌ترین جا است. اگر جشنواره، فارغ از این‌که اثر قبل از جشنواره اجرا شده‌است یا خیر، ملاک و معیار گزینش را صرفاً بر مبنای هنر آن اثر بگذارد، زمینه را فراهم خواهد ساخت تا هنرمند، بدون هراس از میزان فروش و قرارداد با سالن و... اندیشه‌اش را با خلاقیت و هنر بیامیزد و بداند که جشنواره‌ای معتبر، خواهان چنین اثری از اوست.

بدین ‌ترتیب جشنواره‌ای که می‌توانست معرّف آثار به تمام معنا هنری به جامعۀ تئاتر باشد، تبدیل می‌شود به مصرف‌کننده و -بدتر از آن- مشوّق تولید آثار بازاری. در این میان هنرمندان جوان شهرستانی که هیچ حمایت مالی گسترده‌ای پشت خود نمی‌بینند، دچار آسیب بیشتری می‌شوند؛ چراکه مخاطبشان مؤانست اندکی با تئاتر دارد و نزدیک‌ترین راه برای نشاندنش روی صندلی و هم‌چنین کسب رضایت تهیه‌کننده، روی آوردن به ابتذال است. شوخی‌های مبتذلی که شاید کسی نتواند باور کند در جشنوارۀ «بین‌المللی» فجر هم راه یافته، ناشی از همین روند مذکور است.

چاره‌ای که برای به ارمغان آوردن این صفت بین‌المللی برای جشنواره اندیشیده اند، منجر به وصلۀ ناجور «تئاتر ملل» به بدنۀ جشنوارۀ تئاتر فجر شده و حتّی قضاوت آثاری که امسال در این بخش از جشنواره به نمایش درآمد، ممکن نیست؛ چراکه دیالوگ‌ها با زبانی نامفهوم برای مخاطب فارسی‌زبان ادا شده و هر تلاشی اعمّ از دوبله و ترجمه‌، ضربه مهلکی به فرم نمایش‌ها وارد کرده است و متاسفانه، کم هستند نمایش‌هایی که بدون استفاده از کلام و دیالوگ، پرداخت درستی داشته باشند. نهایتاً این وصله را جز تلاشی ناامیدکننده جهت کسب اعتبار و آبروی بیشتر برای جشنواره نمی‌توان دانست.

البته انتقاد از سیاست مذکور و آثار مخرب آن، بدین معنا نیست که تمام آثار حاضر در جشنواره آثاری بازاری و یا مبتذل هستند؛ چه در آثاری که از شهرستان‌ها و چه در آثاری که از تهران شرکت کرده‌اند، آثاری با سطح کیفی بسیار بالا وجود داشت؛ امّا سطح انتظار از کلّیت جشنوارۀ فجر، بسیار بالاتر از این‌ها است.

ساختمان تئاتر شهر
ساختمان تئاتر شهر


ما را در تلگرام دنبال کنید!

جشنوارۀ فجرتئاترهنرفجر
نشریۀ واحد فرهنگ و هنر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید