نشریۀ «ترنج»
نشریۀ «ترنج»
خواندن ۴ دقیقه·۵ سال پیش

شمارۀ 15 - ... تا پخته شود خامی

پیشی‌گرفتن حاشیه از متن در نشست‌های خبری جشنواره


ما اصولاً حاشیه را بیش از متن دوست داریم. کلمۀ «جنجالی» که به گوش‌مان می‌خورد، شاخک‌هایمان تیز می‌شود تا ببینیم چه رخ داده‌است. نمود شدید این قضیه را در نشست‌های جشنواره شاهد هستیم. امسال نیز، به رسم هر سال، جلسات پر از حواشی زرد و سخیف (و شاید مبتذل) بود؛ از دادوهوارهای خبرنگاران و بحث و جدل‌شان با هنرمندان بگیر تا کنایه‌زدن‌های متعدد بازیگران و کارگردانان به هم. از سیستم پرسش‌وپاسخ هم که چیزی نگوییم بهتر است؛ ردوبدل‌کردن کاغذ و ارائۀ آن به‌صورت دست‌نویس!

آفت این موضوع زمانی مشخص می‌شود که می‌توان نقدهای جدی و پرسش‌هایی چالش‌برانگیز دربارۀ یک فیلم مطرح کرد و کارگردان و دیگر عوامل را وادار به پاسخ‌گویی برای اثر خود ساخت؛ لیکن این حاشیه‌ها، هم‌چون طنابی است که آنان را از باتلاق نجات می‌دهد؛ برای مثال، در نشست خبری «لباس‌شخصی»، شاید امنیتی‌ترین فیلم فجر امسال، مهم‌ترین و شاخص‌ترین سؤالات این بودند که «شخصیت اول فیلم شما را بسیار شبیه به «نوید محمدزاده» یافتیم» و «چرا از بازیگران ناشناس استفاده کردید؟»؛ درحالی‌که فیلم‌نامۀ این فیلم و پرونده‌هایی که در داستان می‌گشاید، می‌تواند سبب‌ساز پرسش‌هایی شود که واقعاً بتوان روی این جلسات، اسم «نشست» گذاشت.

در خلأ این نشست‌های تخصصی است که چشمک‌زدن «ریحانه پارسا» در نشست «خوب، بد، جلف 2» سوژه می‌شود؛ اما خبرنگاران به خود اجازه نمی‌دهند تا با ورود به بحث جدی با کارگردان، سینمای ما را متوجه تفاوت «طنز فاخر» و «طنز مبتذل» کنند. گویا رقابتی میان خبرگزاری‌ها و مطبوعات است که نمایندگان خود در نشست‌ها را ترغیب کنند تا برای جذب مخاطب و کارکردن تیترهای هیجان‌برانگیز، با یک‌دیگر رقابت کنند و گوی سبقت را از هم بربایند.


امسال، با نمونۀ جدیدی از فاشیسم نیز مواجه شدیم؛ یکی از حاضران در نشست فیلم «آتابای»، جدیدترین ساختۀ «نیکی کریمی»، با لحنی طلب‌کارانه به خانم کریمی گفت که چرا (به چه حقی) برای مخاطب فارسی‌زبان، فیلم با زبان ترکی می‌سازید! «هادی حجازی‌فر» نیز به‌نمایندگی از ترک‌زبانان ایران، برافروخت و گویی سرکوب‌شدگی این قوم ایرانی را در چنته داشته‌باشد، قاطعانه پاسخ او را داد. این اتفاق، حاوی نکتۀ منفی دیگری نیز بود؛ این‌که این شخص، حتی دانش کافی برای طرح این پرسش را هم نداشت...؛ زیرا طبق بخشی از اصل 15 قانون اساسی، «زبان و خط رسمی‏ و مشترک‏ مردم‏ ایران‏ فارسی‏ است‏. اسناد و مکاتبات‏ و متون‏ رسمی‏ و کتب‏ درسی‏ باید با این‏ زبان‏ و خط باشد؛ ولی‏ استفاده از زبان‌های‏ محلی‏ و قومی‏ در مطبوعات‏ و رسانه‌های‏ گروهی‏ و تدریس‏ ادبیات آن‌ها در مدارس‏، در کنار زبان‏ فارسی،‏ آزاد است‏»؛ نکته‌ای که آقای حجازی‌فر هم برای روشن‌سازی ذهن دوست ملی‌گرایای افراطی‌مان، به آن اشاره کرد.


دوگانۀ «تحریم-عدم تحریم»، در کنفرانس‌های جشنواره نیز بروز پیدا کرد؛ در صدر اخبار تحریم، «مسعود کیمیایی» حضور داشت؛ شخصی‌که نشست فیلمش (خون شد) را هم تحریم کرد و چون بدون حضور او، دیگر نشست معنی نداشت، کنفرانس خبری این فیلم برگزار نشد. (البته پندار من این است که نهایت سؤالات دوستان، شباهت «سعید آقاخانی» در «خون شد» با «بهروز وثوقی» در «قیصر» می‌بود...) [تحریم هم برای برخی بهانۀ خوبی بود تا ضعف فیلم خودشان را با ژست مردمی‌بودن پنهان کنند]؛ در مقابل، «شهاب حسینی» در نشست خبری فیلم «شین»، بی‌محابا به این کارگردان کهنه‌کار سینما تاخت‌ و اعتقاد داشت که روغن ریخته را نباید نذر امام‌زاده کرد. حال باید اندیشید که این صحبت‌ها چه ارتباطی به نشست خبری فیلم او دارد؟ حتی اغلب کسانی‌که نظرشان هم‌سو با شهاب حسینی بود، این رفتار او را نپسندیدند.

آخرین مورد، مربوط به خروج، آخرین ساختۀ «ابراهیم حاتمی‌کیا»ست. از نحوۀ پاسخ‌گویی ناشایست حاتمی‌کیا در برخی موارد، تا ادعای عجیب حذف فیلم او از بخش «بهترین فیلم از نگاه تماشاگران»، حواشی این «به‌ظاهر» نشست بود. قطع‌کردن متوالی حرف‌های یک‌دیگر، از جلوه‌های زشت این جلسه بود؛ به‌گونه‌ای که حتی برگه‌های سؤالات، جای خود را به فریادهای پرسش‌کنندگان داده‌بود و هرکه صدایش بلندتر، احتمال سکوت سایرین، شنیدن حاتمی‌کیا و پاسخ‌دادنش بیش‌تر.


این یادداشت، صرفاً یک روایت نقدگونه از بیماری این بخش از جشنواره بود؛ شاید بهتر است امید به اصلاح نداشته‌باشیم، هنگامی‌که بیمار از چند ناحیه آسیب‌پذیر است و نهایت خلاقیتش برای بهبود و درمان خود، شوخی‌های سطح پایین مجری اختتامیه، افزایش سالن‌های پرطمطراق سینما و یا کالایی‌سازی هنر است.


ما را در تلگرام دنبال کنید!

سینماسلبریتیشهاب حسینیابراهیم حاتمی‌کیا
نشریۀ واحد فرهنگ و هنر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید