ویرگول
ورودثبت نام
نشریۀ «ترنج»
نشریۀ «ترنج»
خواندن ۲ دقیقه·۵ سال پیش

فجر 38 - جامه‌ای که به تن سینمای ایران زار می‌زند

? دشمنان

کارگردان: علی درخشنده


به محض آغاز فیلم، نمای اوّلیه نوید یک کارگردان کاربلد و خوش‌ذوق را می‌دهد. کارگردانی که تکنیک بلد است، به قاب‌بندی اهمیت می‌دهد و با دوربین غریبه نیست. کار در کنار «پوران درخشنده»، قطعاً در رشد و بلوغ کارگردانی که امروز این فیلم را به سینمای ایران هدیه داده، بی‌تأثیر نیست. «علی درخشنده» جامه‌ای دوخته، که اندازۀ سینمای ایران نیست. خلق چنین اثری هنوز برای سینمای ایران زود به نظر می‌رسد و اصلاً عجیب نیست که مخاطب در برابر چنین متن متفکّرانه‌ای، گارد داشته باشد.

نمونه‌های مشابه چنین اثری در سنیمای امروز، محدود به آثار «یورگوس لانتیموس» (Yorgos Lanthimos) یونانی و یا «روبن اوستلوند» (Ruben Östlund) سوئدی می‌شود؛ البته هیچ تقلیدی در کار نیست، تنها مشابهت‌هایی از نظر فضا، نحوۀ بازیگری و به‌خصوص روابط میان کاراکترها قابل احساس است؛ روابط و رفتارهایی که شاید دیدن آن‌ها در فیلم غریب و سورئال به نظر برسد، امّا در بطن زندگی تک‌تک ما جریان دارند. در این میان، باید از نقش‌آفرینی هنرمندانه و مسلّط «رویا افشار» به‌نیکی یاد کرد؛ چرا که سنگینی بار خلق چنین فضای بدیعی، تا حدّ زیادی بر دوش اوست.

در این فیلم، بر خلاف عرف سینمای ایران، خانواده‌ای بسیار ماتم‌زده و با روابطی بیمارگونه پرداخته می‌شود. مشکلات روانی بر تمام لحظات فیلم سایه انداخته و فیلم، استفاده‌ای تازه از دیوانگی می‌کند. دیوانگی می‌تواند زیبا باشد، حتّی «مهربانی» هم در این فیلم به دیوانگی بدل می‌شود.

علی درخشنده، درک بالای خود از تعلیق را نیز اثبات می‌کند. لحظات پایانی فیلم، نفس در سینه حبس می‌شود، و در نهایت رستگاری به ارمغان می‌آورد؛ «نمیر مادر! تو از جنون زیباتری».


ما را در تلگرام دنبال کنید!



جشنوارۀ فجرفیلمسینماسوررئالیسمدیوانگی
نشریۀ واحد فرهنگ و هنر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید