نشریۀ «ترنج»
نشریۀ «ترنج»
خواندن ۲ دقیقه·۵ سال پیش

فجر 38 - نفسی در سینه حبس نمی‌شود!

? سه کام حبس

نویسنده و کارگردان: سامان سالور


«سامان سالور» دست روی زخم چرکین جامعه گذاشته؛ زخمی که دردش هر روز بیش از دیروز جان می‌گیرد؛ دردی که ریشه‌اش جای دیگری‌ است و مرهم را جای دیگر گذاشته‌اند. امّا فیلم حتّی نتوانسته اندکی از بوی تعفّن این زخم را در فضای سالنِ نمایش بپراکند تا مخاطبی که در صندلی‌ گرم و نرم لم داده، ذرّه‌ای آزرده‌خاطر شود. شخصیت‌پردازی اندک و روایت موجز از زندگی «مجتبی»، سبب شده فاصله‌‌ی زیادِ بین محیط زندگی بیننده و دنیای فیلم، از بین نرود؛ البته این فاصله هیچ جنبه‌ی مثبتی ندارد و کارگردان برنامه‌ی از پیش تعیین شده‌ای برای به‌کار انداختن اندیشه‌ی مخاطب در این فاصله ندارد. عملاً نه احساسات و نه اندیشه مخاطب درگیر نمی‌شود.

نحوۀ فیلم برداری سکانس اول مانند سکانس اول «طعم گیلاس» «کیارستمی» عزیز است؛ دوربین از پنجرۀ ماشین به آدم‌های گوناگون می‌نگرد که در این فیلم، همه یک وجه اشتراک دارند؛ اعتیاد. نمای تصویر مجتبی و «نسیم» در آب فاضلاب بالازده از چاه آشپزخانه را شاید بتوان بهترین پلان فیلم دانست، پلانی که می‌تواند آیینۀ تمام‌نمای آیندۀ زندگی نسیم و مجتبی باشد. فیلم تا قبل از وقوع حادثه محوری (تصادف مجتبی)، به‌رغم هر کم‌و‌کاستی، دوست‌داشتنی است؛ امّا ناتوانی کارگردان در پردازش قسمت دوم فیلم و عدم پرداخت به مقدّمات لازم برای باور فاجعه در قسمت اول، سبب می‌شود نیمۀ دوم فیلم افت شدیدی کند.

به کرّات شاهد آن هستیم که کارگردان به کلی‌گویی در روایتِ رخدادها، بسنده می‌کند و تا آنجا در این امر پیش پیش می‌رود که بسیاری از حوادث برای بیننده، باورناپذیر می‌شود.

ما را در تلگرام دنبال کنید!



جشنوارۀ فجرفیلمسینمااعتیادتصادف
نشریۀ واحد فرهنگ و هنر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید