در اینستاگرام خدا بیامرزم متنی نوشته بودم که چه چیزهایی حق مسلم ما بوده و حالا از ما از وجودشان خبری هم نداریم، خواستم قبل از نوشتن این متنی سری به آن بزنم ولی ممکن نبود!
دنبال عنوان برای این مطلب بودم، دیدم نمیتوانم سرچ کنم "اون آیه یا حدیثی که میگفت انسان آزاد آفریده شده"
بعد یاد این متن افتادم که میگفت "صفر را بستند که ما به بیرون زنگ نزنیم، غافل ازینکه از درون زنگ زدیم." (اگر جمله دقیق را پیدا کنم، عنوان مطلب بعدی ام خواهد بود)؛ مطمئن نبودم از حسین پناهی است یا نه، راستش را بخواهید حتی مطمئن نیستم که اسم آن بازیگری که چندسال پیش فوت کرد "حسین پناهی" است یا خیر!
با اینکه به املای صحیح خیلی از کلمات همین نوشته اطمینان ندارم، نمیخوام از بحث اصلی غافل بشوم.
اینترنت برای من یک کمد خیلی خیلی بزرگ بصورت اشتراکی بود، نیازی نبود اتفاقات، اسمها را در ذهنم ذخیره کنم، لازم نبود حافظه محدود موبایلم را درگیر موسیقیهای محبوبم کنم، چرا که صبح جمعه در soundcloud سرچ میکردم "مرضیه" و بانو یکی یکی آهنگهای محبوبش را برایم میخواند.
لازم نبود هارد مبارک لپتاپم را درگیر لوگوی فلان و فلان کنم، چون در کسری از ثانیه دسترسی داشتم به قسمت شیر مدیای چند گرافیست و از آستینم لوگوها را در میآوردم.
بگذریم، میخواهم به شما بگویم که میتوانید سالها بدون کمد زندگی کنید ابزارها و وسایل را گوشه و کنار اتاقهایتان بچینید،خیلی از لوازمی که ممکن است بعدتر به درد بخورد را دور بریزید، اما اگر یک کمد بزرگ اشتراکی با تمام عالم به شما دادند، لحظهای بدون آن نمیشود زندگی کرد.
کاش حداقل اگر قبل از برداشتن کمد به شما اطلاع بدهند، شما نیازهای مهم زندگیتان را خارج کنید و یک گوشه برای آنها در نظر بگیرید.