زهرا طیبی
زهرا طیبی
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

من کار مهمی انجام نمیدم پس بدردنخورم!

من این مدلی‌ام که بعد از گذروندن روزای سخت و پرکار، یهو احساس پوچی میکنم،

ماه پیش برام ماه شلوغی بود، شاید حتی بشه گفت شلوغ‌ترین یک ماهه‌یِ زندگیم رو در کل طول عمرم تجربه کردم،

از صبح زود که بیدار میشدم، تا آخر شب باید یک نفس می‌دویدم،

دویدن به خودیِ خودش جذابه ولی وقتی که مدام به در بسته میخوری، پشت سر هم به آدمایی میرسی که ذات درستی ندارن، انرژیِ زیادی ازت میگیره.

جاهایی که میرفتم، بیمارستان بود که بوی غم داشت، دادگستری بود که بوی ترس داشت و...

بگذریم،

موضوعی که میخوام راجع بهش صحبت کنم، دقیقا بعد از این روزهاست.

چرا وقتی که شبانه روزی پارو زدی، حالا که به ساحل امن رسیدی حس خوبی نداری؟
انگار بدنت عادت کرده به فشار اون روزها و براش عجیبه که با آرامش داری لحظه‌هات روطی میکنی!

امروز وقت کردم و یکمی درموردش سرچ کردم، به این جمع‌بندی رسیدم که ما ارزشمند بودن رو به خودمون وابسته نمیدونیم، به کاری که انجام میدیم مربوط میکنیم،

غافل از اینکه "ارزش" یک ویژگیِ ذاتی هست.

من باید یادم بمونه که حتی اگر کار مفیدی انجام ندادم، تاثیرِ من روی این جهان از بین نرفته، فقط الان وقتش نرسیده.

شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید