شنبه مورخ ۱۸ آذر ۱۴۰۲ خبرگزاری «اعتماد آنلاین» در یک «اینفوگرافی» به معرفی بزرگترین فسادهای مالی کشف شده در ایران پرداخت. همین عکس بهانهای شد تا چند خط در مورد آن بنویسم.
اگر بخواهیم به صورت مختصر و گذرا سیستمها را در حوزه فساد بررسی کنیم به چهار دسته زیر میرسیم که برای هر کدام مثالی خوام زد.
تکلیف دو سیستم اولی که ناگفته مشخص است. نتیجه استفاده «سیستم فاسد - افراد فاسد» مطلقا به فساد منجر میشود. عاقبت برقراری «سیستم سالم - افراد سالم» هم که مشخصا به سلامت منتج خواهد شد. اما مسئله اصلی در خصوص دو سیستم دیگر قابل بحث است که در ادامه به آن میپردازیم:
فرض کنید من پرونده فساد مالی و اداری داشتهام و پس از گذراندن دوران محکومیت و چه و چه با هزاران وثیقه و شرط و شروط موفق شدهام به صورت آزمایشی در «بانک الف» استخدام شوم. همه مردم عزیز ایران نیز مرا میشناسند و به فساد من علم دارند. شما برای افتتاح حساب و سپرده گزاری به مبلغ یک میلیارد تومان، وارد بانک الف میشوید. من پشت باجه نشستهام و شما با من مواجه میشوید. آیا از افتتاح حساب امتناع خواهید کرد؟ آیا به خاطر سبقه من از افتتاح حساب سر باز میزنید؟ یا کاملا عادی اقدام به افتتاح حساب میکنید؟
مشخصا شما با خیال راحت حساب خود را افتتاح میکنید و هیچ نگرانیای در این باره ندارید. چرا؟ چون همه چیز کاملا شفاف است. دوربینهای نظارتی اعمال مرا در نظر دارند. رسید به شما تحویل داده خواهد شد. پیامک افتتاح حساب و واریز وجه یک میلیارد تومانی شما به حسابتان برایتان ارسال خواهد شد. در صورت بروز هرگونه مشکل به مرجع بالادستی (مدیربخش، معاون بانک، رئیس بانک و ...) اعتراض خواهید کرد. پس حضور یک فرد فاسد در یک سیستم سالم، باعث برقراری وضعیت سالم خواهد شد و امکان فساد افراد فاسد را سلب خواهد کرد.
حال اجازه دهید در خصوص این سیستم صحبت کنیم. البته قبل از ادامه برای شفافیت بیشتر و جلوگیری از ابهام و افترا، قصد دارم به کشور دیگری مهاجرت کنم. فرض میکنیم من در آمریکا زندگی میکنم. من در یک شرکت مافیایی به عنوان حسابدار استخدام شدهام. شرکتی که با انحصار سرپاست. به دلیل روابطی که دارد مصون از نظارت و بازرسی است. من یک کارمند معمولی هستم که قصد دارم درست کار کنم، به موقع در محل کارم حاضر شوم، کارم را به نحو احسن انجام دهم و همه اصول اخلاقیای که به آن پایبند هستم را رعایت کنم. همه چیز خوب است تا اینکه متوجه یک اختلاف حساب بزرگ میشوم. ظاهرا در این شرکت فرار مالیاتی و پولشویی در حال اتفاق است. به مدیر بالا دستیام گزارش میدهم و اون سعی میکند مرا متقاعد کند که همه چیز درست. بیشتر دقیق میشوم و نتیجه بدتر خواهد شد. پرونده چندین فساد دیگر را که سالها در جریان بوده است پیدا میکنم و همه چیز برای من قطعی شده است. به مدیر بالادستیام گزارش میدهم و او افزایش حقوق دو برابر و مرخصی اجباری برای تفریح به مدت یک هفته را به من پیشنهاد میدهد. دو گزینه بیشتر ندارم.
قطعا همه ما گزینه اول را انتخاب خواهیم کرد اما خیلی اندک هستند کسانی که به هر دلیلی گزینه «ب» را انتخاب میکنند.
اگر بخواهیم خیلی ساده فلوچارتی که به فساد منجر میشود را ترسیم کنیم، به نظر من به این چارت خواهیم رسید:
انحصار ====> قدرت ====> فساد
انحصارطلبی صراحتا باعث قدرت میشود. در همین پرونده چای دبش دیدیم که نامهای از طرف واردکنندگان چای به آقای محمدخبر (به ادعای خبرگزاری حکایت گیلان در سال ۱۴۰۱) ارسال شده که در آن خواهان برابری در واردات و جلوگیری از انحصارطلبی شده است. این نامه را خبرگزاری جماران (کد خبر 1616351) نیز منتشر کرده اما در مورد تاریخ آن چیزی نگفته است.
مسئله بعدی قدرت است. وقتی از قدرت صحبت میکنیم یعنی حذف رقیب یا حداقل حذف امکان رقابت سالم. یعنی یا رقیبی وجود ندارد یا اگر وجود دارد اینقدر ضعیف است که سالها طول میکشد که پر و بال بگیرد و هرگاه پر و بال گرفت، به راحتی با قدرت خود آن را به زمین میزنیم. قدرت یعنی امتناع از بازرسی و نظارت. همین مسئله نیز منجر به فساد خواهد شد. وقتی قدرت هست، نظارت نیست، بازرسی نیست، شفافیت نیست، همان شرکت آمریکایی متولد خواهد شد.
شاید سوال کنید که ربط این موارد به نرمافزار آزاد چیست؟ پاسخ من این است که سالیان سال قبل نرمافزار آزاد راهحلهایی ارائه کرده است که در صورت رعایت آنها هیچ کدام از اتفاقات بالا نخواهد افتاد.
همانطور که میدانید در «آزادی شماره ۱» این چنین آورده شده است:
کاربران باید اجازه داشته باشند نحوه کار نرمافزار را مطالعه کند و بتواند آن را مطابق با نیازهای خود تغییر دهند.
همین یک بند باعث ایجاد شفافیت خواهد شد. شفافیتی که منجر به بهبود میشود. یعنی همواره نرمافزار شما باید رصد شود، بازرسی شود، نظارت شود و در صورت بروز هر گونه مشکل، هر کسی بتواند نسبت به رفع آن اقدام کند.
اما در خصوص قدرت چطور؟ آیا نرمافزار آزاد در خصوص انحصار نیز راهکاری دارد؟ قطعا بله. در «آزادی شماره ۳» چنین داریم:
آزادی سوم (آزادی توزیع): اگر کاربری، نرمافزار را تغییر داد، باید بتواند آن را مجدداً منتشر کرده و در اختیار دیگران قرار دهد.
همین آزادی باعث تمرکززدایی میشود. نرمافزار آزاد و فلسفه گنو همواره نسبت به تجمیع اطلاعات هشدار دادهاند. پیشنهاد آنها تمرکززدایی (Decentralization) است. تمرکززدایی مانع از تجمیع قدرت میشود. فرض کنید در کشور فقط یک پیامرسان داشته باشیم و مجوز ساخت پیامرسان دیگری به هیچ شرکت یا سازمانی اعطا نشود. چه اتفاقی خواهد افتاد؟ امکان رقابت سالم حذف میشود، تمام قدرت در اختیار همان شرکت است. هر بلایی بخواهد سر مردم خواهد آورد. مثال عملی آن در حوزه خودرو کاملا مشهود است. حال یک پله بالاتر برویم، فرض کنیم که چندین پیامرسان داخلی داریم ولی انحصار فقط در دست آنها است. هیچ پیامرسان خارجیای حق فعالیت ندارد و راهدسترسی به آنها را ببندیم با فیلترینگ و ... چه اتفاقی خواهد افتاد؟ درست است که به ظاهر قدرت تمرکززدایی شده است اما بازهم قدرت در انحصار پیامرسانهای داخلی است. بازهم نمود بارز این مسئله در حوزه لوازم خانگی کاملا مشهود است. واردات هر نوع کالای غیرایرانی گرفته شده به بهانه افزایش کیفیت و حمایت از کالای تولید داخل و چه و چه اما آیا این بهانهها واقعا محقق شده است؟ آیا اصلا نظارتی برای نیل به این بهانهها هست؟ نمیدانم.
شاید با خود بگویید حمایت از کالای داخلی یا اصلا فیلتر کردن کاربر پیامرسان خارجی یا اصلا برعکس، فیلتر کردن پیامرسانهای داخلی و اجبار مردم به استفاده از پیامرسانهای خارجی، چه مشکلی دارد؟ پاسخ ساده است. شما با این کار آزادی انتخاب را از کاربر گرفتهاید.
اگر امروزه صنعت نرمافزار در دنیا پیشرو است، به خاطر همین موارد ساده است. شفافیت، نظارت، آزادی انتخاب، رقابت سالم، تمرکززدایی و ... فسلفه گنو و نرمافزار آزاد همواره این موارد را پیشنهاد کردهاند و آنها را در اصول خود آوردهاند. همین مسئله در مبانی اقتصاد نیز وجود دارد. به آن Diversification میگویند یا به قول خودمان همه تخممرغ هایت را در یک سبد نگذار!