تسلیم یا تفکر مسئله این است
سلام و درود
امروز اگه برید داخل اینستاگرام یا فیسبوک یا هرجای دیگه از شبکه های اجتماعی یا سایت های مختلف قطعا کلی عکس افراد کتابخون رو میبینید که یک کتابخونه باکلاس و بزرگ هم برای خودشون درست کردن!
حالا راجع به این که این افراد آیا واقعا این کتاب ها رو میخونن یا فقط باهاش عکس میگیرن قرار نیست حرف بزنیم ، امروز قراره راجع به کپشن هایی که زیرش مینویسن حرف بزنیم.
مثلا :
کسی که مطالعه نمی کند نسبت به کسی که خواندن بلد نیست هیچ برتری ندارد.
روزانه کتاب خواندن و نوشتن های روزانه می تونه پیوندهای مفید و با ارزشی رو بین ما و خواسته هامون به وجود بیاره و به مرور محکم ترش کنه، همینطور پیوندهای سست و بی فایده رو از بین ببره
خب حالا حرف من کجاست؟
ببینید دوستان همیشه همگان تبلیغ کتاب خوندن رو کردن یا گاها باهاش کلاس گذاشتن اما نکته اصلی اینجاست که باز برگشتیم به همون مشکل قدیمی که به ما میگفتن انسان باش اما نمیگفتن چطور، یجا میگفتن بزرگ شدی یه جا میگفتن هنوز بچه ای اما به ما یاد ندادن باید متناسب با سنمون رفتار کنیم و تناسبات سنمون چیه، میگفتن درست رفتار کن اما نمیگفتن رفتار درست چیه ، میگفتن ریاضی بخون اما نمیکفتن چطوری ، میگفتن ادبیات بخون اما نمیگفتن چطور و ما هر روز بیشتر و بیشتر از دیروز تو این مسیر گم میشدیم.
الانم همینه همه میگن کتاب بخون اما نمیگن :
بابا جان من ، هر کتابی که همه چیزش درست نیست ، وقتی یک کتابی رو میخونی باید راجبش فکر کنی و اگر استدلال های اون کتاب برای تو منطقی بود قبولش کن اگر نبود نپذیر!!!
کتاب ها که وحی منزل نیستن که مثلا بگی چون فلانی گفته پس من تسلیم میشم و میپذیرم یا بری تو یه جمعی بگی تو فلان کتاب گفتن فلان کارو بکن پس باید انجام بدیم و حتما درسته!!!!!!!!!!!!!!
دوستان من ، مطالعه برای این هست که ما با عقاید دیگران که در یک کتاب برای ما گرداوری شده آشنا بشیم ، یعنی فلان نویسنده میگه ببین من یه همچین عقایدی دارم ، و ما باید راجبشون تفکر کنیم که آیا به نظر من این عقاید درست هست یا نه ، نظر خودمون رو هم بدیم ، با باقی کتاب ها مقایسشون کنیم و تازه به یک نقطه نظر برسیم که به احتمال زیاد بعد از خوندن کتاب بعدی یا نقطه نظرمون تغیر میکنه یا بروز تر میشه.
***همون طور که حرف هرکسی رو موقع حرف زدن قبول نمیکنیم (خداکنه که نکنیم واقعا به این راحتی).
انقدر نگیم اها اها فلانی گفته و اون آدم بزرگیه و همه قبولش دارن ، دوستاااااان نگاه نکنید کی میگه یا کی این کتاب رو نوشته نگاه کنید ببینید چی میگه و راجبش فکر کنیییییییییییییید.
ممکنه گاها قسمتی از کتاب رو بپذیریم قسمتی رو نپذیریم (با استدلال درست خودمون و مطالعه گذشته و تجربیات قبلیمون)
آیا این کتاب تونست منو قانع کنه؟
بله --> پس میرم یه کتاب دیگه هم راجبش میخونم که ببینم آیا واقعا حرفش درست بوده یا نه بخاطر اطلاعات کم من هست که راحت با شیرین زبونی نویسنده گول خوردم ، نویسنده هنرش این هست که شما رو مجبور به پذیرش عقاید خودش بکنه مخصوصا آدمهای -اهل روخوانی- رو و کسانی که اطلاعاتشون کمه.
نه --> پس میرم ببینم آیا کتاب دیگه ای میتونه منو قانع بکنه یا نه حرف خودم درسته.
ببین شما وقتی راجع به برنامه نویسی چیزی نمیدونی برات غوله و سخت!! گاها ممکنه شخصی هم برنامه نویس نباشه اما با شیرین زبونی به شما بگه که برنامه نویسه و دروغ تحویلتون بده! در اصل این شخص از اطلاعات کم شما تو این حوضه سو استفاده میکنه و شمارو گول میزنه! اما اگر شما برید به درون دنیای برنامه نویسی کنکاوش کنید و اطلاعت جمع کنید دیگه کسی نمیتونه سرتون به راحتی کلاه بزاره و میفهمی نه تنها سخت نیست بلکه زاتا برنامه نویسی رو بلدی.
این طور نیست که ما یک کتاب رو بخونیم و صرفا فقط بخونیم و در برابرش تسلیم بشیم و بپذیریم و بهش عمل کنیم (اهل روخوانی)
باید کتاب بخونیم فکر کنیم و بعد اگر درست بود میپذیریم و عمل میکنیم (اهل مطالعه)
تازه تو مرحله بعدی برای اهل مطالعه باید شما روزانه یه زمانی در نظر بگیری بری کتاب های دیگه ای رو هم بخونی و راجع به اون هام فکر کنی چون روزانه تفکرات شما بروز میشه و نتیجه بهتری میگیری.
اینجاست که شما میتونی بگی من اهل مطالعه هستم نه اهل روخوانی ، اهل تفکرم و ته اهل تسلیم .
نکات زیاده ، فقط دوتاشو گفتم ، بقیش اگه عمری باشه بعدا.
امیدوارم امیدوار باشید و امیدوار بمونید
عماد قلی بیگی
روز خوش