روز سیزدهم رو اینطوری ثبت کنم که بعضی وقتا فکرایی میاد سراغم که الان در یک فاجعه داری زندگی میکنی و همه چیز در حال از هم پاشیدنه و داری بیچاره میشی...
بیرون گود چه خبره؟ هیچی... هیچ فاجعه ای درکار نیست و اگه یه ربع مراقبه کنم و یه دوش بگیرم و ذهنم رو آروم کنم میبینم که راه حل هایی برای انجام کارهام که مونده میتونم پیدا کنم...
یکی از چالشهای این روزهای من اینه که با سبک کاری ای که دارم نمیتونم راحت باشم! با اینکه خیلی از این سبک کاری پول درآوردم و خیلی هم پتانسیل برای بیشتر شدنش میبینم، ولی به نظرم میاد باید تغییرش بدم و اینطوری که کار میکردم دیگه کار نکنم.... دنبالِ سعادت رفتن قشنگه!
همیشه راه حلی برای شما وجود داره... کافیه ذهنتون رو از هیاهو آروم کنید تا ببینید