رضا امیرخانی در قسمتی از کتاب نفحات نفت به دو واژهٔ زمین صاف و زمین گرد میپردازه و توفیری که ایجاد میکنه در زیست بشر. البت از دیدگاه اقتصاد و انقلاب صنعتی.
اگر بخوام یک مثال ساده بزنم برای تفاوت دیدگاه سفر در زمان دهههای گذشته و معاصر، همین واژه کفایت میکنه به نظرم.
انسان دهههای گذشته-خاصه ۹۰ میلادی-معتقد بود؛ انسان اگر روزی روزگاری بتونه در گذشته سفر کنه، با دست بردن در اون، میتونه موجبات تغییر در آینده رو فراهم کنه.
انسان معاصر اما چنین دیدگاه رو منقضی اعلام کرده و درپی فرضیههای منطقیتری برآمده. تا جایی که معتقده؛ زمان ها-گذشته، حال و آینده-مستقلا و به طور موازی پیش میرن.
از اونجایی که سینما جلوهای از تفاوت دیدگاههای ساکنان عصور مختلفه، این فرضیه ها توی آثار سینمایی متعددی-به ویژه در ژانر علمی-تخیلی-قابل مشاهدهان.
از مشهورترین نمونههای مثال اول میشه به معجون زمان اشاره کرد. چنانچه نمونه ایرانی هم برمبنای این فرضیه ساخته شده.
و درباب فرضیه جدید میشه به آثاری مثل؛ اینترستلار، انتقام جویان، دارک و جدیدترین ساختهٔ کریستوفر نولان، تنت، اشاره کرد.
درمورد آخری-تنت-سازنده رسماً دیدگاه قبلی رو زیرسوال میبره و با عنوان "نگاه خطی" ازش یاد میکنه. جهت جاافتادگی بیشتر مطلب هم به ارائه "پارادوکس پدربزرگ" میپردازه. حتی بهطور ویژهتری از دیدگاه معکوس استفاده میکنه.
فرض کنید من دارم این متن رو در ساعت ۸ شب مینویسم. نگارش اون ۱۰ دقیقه طول میکشه. بنابراین ساعت ۸:۱۰ به پایان میرسه. حالا من میخوام به زمان آغاز نگارش-ساعت ۸-برگردم، برای رفتن از ساعت ۸:۱۰ به ۸ باید ابتدا از ۸:۹، ۸:۸ و... عبور کنم تا به ۸ برسم. مثل یه دوربرگردون. اینجاست که دیدگاه معکوس مطرح میشه.
این فرضیه در سراسر فیلم قابل مشاهده است. حتی در نامگذاری فیلم و برخی از شخصیتهاش.
واژهٔ tenet از هردو طرف به یک شکل خونده میشه.
فکر میکنید نام کدوم شخصیت این ویژگی رو داره؟
فیلم برای من هیجان انگیز و جذاب بود.
پایان خوبی داشت. و مهمترین ویژگیش به تعبیر من پردازش به صحنههای تکراری از دیدگاه های متفاوت بود.
اگر به ژانر علمی-تخیلی و یا فیلم هایی با چاشنی اکشن علاقهمندید، تنت میتونه شما رو راضی کنه.
و به طور قطع دیدگاهتون رو نسبت به زمان تغییر میده.