چندروز پیش، توییتی از شروین پیشهور، باعث شد که جرقه نوشتن این بلاگ پست در ذهن ما ایجاد بشه.
اول از هرچیز اینجا روشن کنیم که منظور از اینفلوئنسرها اون کسانی نیستند که صرفا از زیباییشون یا ثروتشون و یا حتی از تولید اخبار و محتوای زرد استفاده میکنند تا در پلتفرمهایی مثل اینستاگرام و یوتیوب و تیکتاک و .. فالور جمع کنند.
اینفلوئنسرها به معنای آدمهای خلاقی که در هر حوزهای که براشون جالبه و یا در اون تخصص دارند شروع به فعالیت و تولید محتوا میکنند. شما موزیسینها، نقاشها، پادکسترها، بیوتی بلاگرها، بلاگرهای سفر یا حتی مشاوران کسبوکار و …. رو میتونید اینفلوئنسر در نظر بگیرید اگر که در شبکههای اجتماعی به صورت مستمر تولید محتوا انجام میدهند و جمعی از افراد رو تونستند کنار خودشون در حلقهای به نام فالورها و یا طرفداران جمع کنند.
خب، حالا چرا شروین پیشهور اعتقاد داره که اینفلوئنسرها میلیاردرهای آینده هستند؟
برای اینکه به این سوال جواب بدیم لازمه که از چند زاویه به موضوع نگاه کنیم.
چند خبر پشت سرهم در این چند وقت اخیر باعث شد که بسیاری از تحلیلگران کسبوکار و سرمایهگذارهای سیلیکونولی مثل آقای پیشهور به این جمع بندی برسند:
چند خبر که مثل توپ صدا کرد و باعث شد که آدمها تازه متوجه بشن که قدرت اینفلوئنسرها تا کجاها پیش رفته:
۱- همین چند روز پیش (۱۹ می) بود که پلتفرم مشهور اسپاتیفای، اعلام کرد که با آقای جو روگن که یکی از معروفترین پادکسترهای دنیاست قراردادی به ارزش ۱۰۰ میلیون دلار برای یک سال بسته که ایشون از این به بعد فقط پادکستهاشون رو روی پلتفرم اسپاتیفای منتشر کنند. برای اینکه بهتر اندازه این عدد دستتون بیاد باید بگیم که یک موزیسین برای اینکه بتونه از روی پلتفرم اسپاتیافی به این درآمد برسه باید ۲۳ میلیارد بار موزیکش روی این پلتفرم پخش بشه.
۲- یکی از بسکتبالیستهای ۲۶ ساله NBA در اقدامی نامتعارف، سهمی از درآمدش را از قراردادی که برای سه سال آینده بسته بود، در بستر بلاکچین در قالب توکن فروخت تا بتونه از طرفدارهاش حدود ۱۳ میلیون دلار وام بگیره و در ازاش سهمی از درآمد سه سال آیندهاش رو با اونها شریک بشه. درواقع درآمد سه سال آیندهاش رو به صورت سهام قابل سرمایه گذاری در اختیار طرفدارانش قرار داد. اسپنسر، بسکتبالیست عاشق تکنولوژی، هدفش از این کار رو نزدیک شدن به طرفدارانش اعلام کرد و گفت که میخواد رابطه نزدیکتری با هوادارانش داشته باشه.
۳- آقای بن تامپسون، یکی از معروفترین تحلیلگران کسبوکار در دنیای تکنولوژی است که به صورت خیلی ساده از نوشتن و ارسال خبرنامه درآمدی حدود ۳ میلیون دلار در سال دارد. اگر پادکستها و مقالات رایگان Stratechery را دنبال نمیکنید پیشنهاد میکنیم که حتما خواندن و شنیدنشان را در برنامهتون بذارین.
آقای بن تامپسون اگر در نشریات معروفی مثل نیویورک تایمز و یا … کار میکرد احتمالا چقدر میتوانست حقوق سالانه داشته باشد؟
خب، تمام این حرفهایی که زدیم در کنار چند روند دیگر خودشان را نشان میدهند:
کار کردن برای خود و جنبش Passion economy :
روز به روز به تعداد کسانی که تلاش میکنند تا برای خودشان کار کنند و خرج روزمره خودشان را به دست بیاورند اضافه میشود. در آخرین گزارش سایت اکونومیک ریسرچ، جمعا ۱۷ میلیون امریکایی در ۹ پلتفرم دیجیتال مانند یوتیوب، اینستاگرام، اتسی و …، از تولیدات خودشان که شامل محتوا و یا محصولات دستساز میشود، ۷ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۷ درآمد داشتند. که این عدد روز به روز بزرگتر میشود. چراکه پلتفرمهای آنلاین هرچه بیشتر سعی دارند تا ابزارهایی را بسازند که افراد بتوانند از فردیت خودشون، عشق و علاقهشون و تخصصشون پول در بیاورند.
پشن اکانومی و یا همان صنعت پول درآوردن از فردیت، اسمی است که Li Jin یکی از تحلیلگران بزرگترین شرکت سرمایهگذاری خطرپذیر امریکا، اندرسون هووریتز به این روند پول درآوردن داده است.
ایدهآل این است که هرکس بتواند از هرآن چیزی که برای آن شوق و علاقه دارد درآمدزایی کند. دیگر دوران اینکه شغلهای خاصی درآمدزا باشند و علایق را در کنار کار ادامه دهیم و برای دل خودمان باشد گذشته است. حالا افراد زیادی از کارهایی پول درمیاورند که حتی تصورش هم برای ما سخت است. از ساختن ویدیوهای سرگرمکننده با لهجه مشهدی بگیرید تا ساختن موزیک و یا حتی بازی کردن.
نیچ ولی با کیفیت
آقای کریس اندرسون در کتابی با عنوان Long Tail در سال ۲۰۰۸، تشریح کرد که اینترنت باعث شد تا هر ایدهای، خریدار داشته باشد. حالا که دیگر محدودیتی در عرضه نداریم، حالا که کتاب فروشیها فیزیکی نیستند که با کمبود فضا روبه رو باشند، حالا که هر موزیکی در هرجای دنیا تولید میشود میتواند در فروشگاه آیتونز یا اسپاتیفای ویترینی برای خودشان داشته باشند، لازم نیست فقط برای سلیقه عمومی تولید کنیم. دیگر تولید هرچیزی اقتصادی است.
و حالا که همه چیز تولید میشود، هرکس برای خود یک رسانه است، حالا که انتخاب ما برای مصرف بی حد و مرز است، وقت آن است که روی یک بازار نیچ تمرکز کنیم. اونقدر نیچ که با سلیقه و علاقه ما جور در بیاید و کیفیت بالایی داشته باشد.
این کیفیت بالا کلید اصلی کار است. لازم نیست که حتما میلیونها نفر دنبال کننده داشته باشید که بتوانید درآمدزایی کنید. کافی است ۱۰۰۰ نفر طرفدار واقعی داشته باشید که حاضر باشند در سال ۱۰۰ دلار به شما پرداخت کنند. ۱۰۰ هزار دلار در سال برای ساختن و زندگی کردن کم نیست، هست؟
قوانین بازی درحال عوض شدنه. قدرت اینفلوئنسرها بیشتر از هر زمان دیگری است. میتوانیم اینطور در نظر بگیریم که کسبوکارها در چندین دهه گذشته، سازمانهای عریض و طویل بودند و آنها بودند که قدرت و پول و منابع داشتند تا تولید کنند. پس از آن به خاطر پیشرفت تکنولوژی، استارتاپها و شرکتهای کوچک توانستند از قدرت تولید بهرهمند شوند. و حالا هر شخص میتواند تولید کننده باشد. هزاران ابزار مختلف برای کمک به افراد ساخته شدند و در حال ساخته شدن هستند تا کمک کنند بدون نیاز به دانش فنی، بدون نیاز به فروشگاه فیزیکی، بدون نیاز به سرمایه اولیه، خودشان باشند، چیزی را تولید کنند که دوست دارند و به اندازه کافی درآمدزایی داشته باشند که نیاز به شغل دیگری نداشته باشند.
در قسمت بعدی در رابطه با ابزارها و روندهای تاثیرگذار بیشتر خواهیم نوشت.
بیش از هرچیز دوست داریم نظر شما را در رابطه با این موضوع و تغییرات بشنویم.