Validation Studio
Validation Studio
خواندن ۶ دقیقه·۶ سال پیش

بامیلو رفت… بعدی کیه؟ اپیزود سوم

اپیزود سوم: ما چقدر شبیه سیلیکون-ولی (Silicon valley) هستیم؟

زیاد خواسته شد که اکوسیستم سیلیکون-ولی را دقیق‌تر بررسی کنیم. و چقدر خوب شد. برای همین است که داشتن نظر مخاطبان و خوانندگان، عالی است.

باعث شد بیشتر مطالعه کنیم. و تازه برایمان شفاف شد که چرا نه تنها ما، که خیلی از شهرها و کشورهای صاحب اکوسیستم استارت‌آپی، با این که سیلیکون-ولی را سرمشق قرار داده‌ایم، اما مسیر رشد متفاوتی را طی می‌کنیم.

قصه‌ی سیلیکون-ولی از کجا شروع شد؟

عمدتن تصور می‌کنند پیدایش و شکل‌گیری فضای کارآفرینی و نوآوری‌های تکنولوژیک سلیکون‌ولی، از زمان پیدایش اینترنت شروع شده.

حتی در ویدئویی در YouTube که آقای استیو بلنک از دانشجویانش در دانشگاه برکلی می‌پرسد: «سیلیکون-ولی کی به وجود اومد؟» پاسخ درستی نمی‌گیرد!

شکل‌گیری سیلیکون-ولی از زمان جنگ جهانی دوم آغاز شد. با این مأموریت که بتواند سر از کار رادارهای آلمانی در بیاورد.

کشورها و شهرهای زیادی سودای ساخت نسخه‌ای بومی از سیلیکون-ولی را داشته و دارند. بارسلون، استکهلم، بنگلور، شنزن، تهران و ….

دولت‌ها با سرمایه‌گذاری روی پارک‌های فن‌آوری، شتاب‌دهنده‌ها، Fundهای مختلف، کنفرانس‌ها و سمینارهای گوناگون سعی‌ می‌کنند تا سیلیکون-ولی را در شهر یا کشور خود بازآفرینی کنند. اما می‌توان گفت تا کنون هیچ کدام موفق نبوده‌اند.

چرا نمی‌توان یک سلیکون‌ولی دیگر ساخت؟

از نظریات استیو بلنک (Steve Blank) تا گزارش دولت ژاپن در مورد سیلیکون-ولی، از هر منبع معتبری که توانستیم، ویژگی‌های کلیدی سیلیکون-ولی را بررسی کردیم و به خلاصه‌ترین شکل ممکن، در این مقاله ارائه خواهیم کرد. در انتها شما به ما بگویید که چقدر اکوسیستم ایران را مشابه با سیلیکون-ولی می‌بینید.

ویژگی‌های سیلیکون-ولی

اکوسیستمی از شرکت‌های بزرگ و استارت‌آپ‌های کوچک

سیلیکون-ولی علاوه بر استارت‌آپ‌های نوآور و ریسک‌پذیر مهد شرکت‌های قدیمی و بزرگ تکنولوژی مثل HP، IBM، Intel و خیلی دیگر از برندهای باسابقه و بزرگ است.

اما موضوع وقتی جالب می‌شود که بدانیم اولین مشتریان سرویس‌ها و محصولات استارت‌آپ‌های نوپا، همین شرکت‌های بزرگ و با سابقه بوده‌اند.

استارت‌آپ‌های نوپا بدون حمایت و پشتیبانی شرکت‌های بزرگ نمی‌توانند سرعت رشد بالا داشته باشند. به خصوص استارت‌آپ‌های B2B که در اکثر مواقع می‌توانند روی این بزرگان صنعت به عنوان اولین مشتریان خود حساب کنند.

البته نه فقط شرکت‌های سلیکون‌ولی، بلکه اکثر شرکت‌های بزرگ در سراسر امریکا، یا خودشان مشتری محصول/سرویس استارت‌آپ‌ها می‌شوند و یا به آن‌ها کمک می‌کنند تا به بازارهای مختلف دسترسی پیدا کنند و در نهایت استارت‌آپ‌های موفق را می‌خرند.

اگر حضور پررنگ و فعال این شرکت‌های بزرگ نبود، استارت‌آپ‌های کوچکی مانند salesforce.com هیچ‌گاه نمی‌توانستند به سرعت رشد کنند و خودشان تبدیل به کسب‌وکارهای چند بیلیون دلاری شوند. SalesForce در سال ۱۹۹۹ تاسیس شد و با کمک شرکت‌های بزرگی که حاضر بودند تا از سرویس آن استفاده کنند توانست در سال ۲۰۰۴ وارد بورس شود.

روحیه‌ی حمایت و ریسک‌پذیری شرکت‌های بزرگ، تا جایی که حتی در مثال SalesForce حاضر شدند عملیات حساس مدیریت ارتباط با مشتری خود را به یک استارت‌آپ بسپارند، بزرگ‌ترین پشت-گرمی و سکویی مطمئن برای شکل‌گیری و رشد شرکت‌های نوپاست. SurveyMonkey یا Optimizely نمونه‌های دیگری از این مدل هستند.

ارتباط نزدیک دانشگاه استنفورد (Stanford) و برکلی (UC Berkeley) با اکوسیستم کارآفرینی

وقتی حرف از سیلیکون-ولی می‌شود، بلافاصله نام دانشگاه استنفورد به میان می‌آید. چرخه‌ی ارتباطی دانشگاه، شرکت‌های فن‌آوری و VCها در سیلیکون-ولی، تبدیل به یکی از مهم‌ترین عوامل موفقیت استارت‌آپ‌ها شده است. شرکت‌های بزرگ‌تر با همکاری دانشگاه‌ها روی ایده‌ها و فن‌آوری‌های جدید کار می‌کنند و VCها هم علاقمند هستند تا روی پروژه‌های تحقیقاتی علمی-کاربردی/ ایده‌های استارت‌آپی سرمایه‌گذاری کنند.

هدف دانشگاه‌ها به صورت سنتی، ایجاد شرکت‌های سودده نبوده؛ اما برای مثال دانشگاه استنفورد در طول دهه‌ی اخیر به عنوان اولین انتخاب بسیاری از دانشجویان و خانواده‌هایشان در نظر گرفته شده و شرکت‌ها و استارت‌آپ‌های زیادی از دل این دانشگاه بیرون آمده است.

جالب است بدانیم که دانشگاه استنفورد رکورددار کسب‌ درآمد یک میلیارد دلاری در طول یک سال از محل کمک‌های مالی سخاوتمندانه فارغ‌التحصیلانی است که استارت‌آپ/شرکت موفقی ساختند.

جالب‌تر است وقتی بدانیم، جذب یک میلیارد دلار در یک سال مالی، فقط یک بار اتفاق نیفتاده. بلکه در طول چند سال گذشته، دانشگاه استنفورد تقریبن هر سال، حدود یک میلیارد دلار از این محل جذب نقدینگی داشته است!

نمی‌توانیم با خودمان کنار بیاییم و نپرسیم که درآمد دانشگاه شریف، دانشگاه تهران، شهید بهشتی، امیرکبیر یا ... از محل کمک‌های مالی فارغ‌التحصیلان چقدر بوده است؟

گفتگو، انتقال تجربه و کمک‌کردن

خارجی‌هایی که از سیلیکون-ولی بازدید می‌کنند، عموما می‌گویند «عجیب است؛ شما (‌افراد فعال در سیلیکون-ولی) چقدر مشتاق هستید تا با افراد غریبه گفتگو کنید، تجربه‌هایتان را به اشتراک بگذارید و آنها را به دیگر دوستان در شبکه ارتباطی خود معرفی کنید».

چرا باید برای یک تازه‌کار وقت بگذارم؟‌

کارآفرینان با تجربه در سیلیکون-ولی اعتقاد دارند که باید در بین برنامه شلوغ روزانه‌شان جایی برای گپ زدن و راهنمایی کارآفرینان تازه‌کار باز کنند. فرهنگی که در سیلیکون-ولی با عنوان Pay-It-Forward culture جا افتاده است. گویی کارآفرینان فراموش نمی‌کنند روزی خودشان تازه کار بوده‌اند و با کمک افراد با تجربه توانسته اند مسیر سخت کارآفرینی را طی کنند. حالا بر خود واجب می‌دانند که همین نقش را برای جوان‌ترها بازی کنند.

از معروف‌ترین داستان‌ها در این رابطه، تماس تلفنی استیو جابز (Steve Jobs) بیست ساله با مؤسس Intel است. زمانی که جابز هنوز جوانی گمنام و در سودای کارآفرین شدن بود با باب نویس (Bob Noyce) تماس گرفت و از او که در اولین سال‌های پنجاه سالگی‌اش بود خواست تا به او مشورت دهد. رابطه‌ی این دو، چندسالی طول کشید و در این مدت باب، استیو را با دیدگاه‌های مختلفی آشنا کرد و سعی کرد تا مسیر را برای او شفاف کند. و در ازای این لطف، هیچ چیز از او طلب نکرد.

استیو بلنک اعتقاد دارد فرهنگ Pay-It-Forward یکی از مهم‌ترین عوامل موفقیت سیلیکون-ولی است. چرا که باعث می‌شود شبکه‌های ارتباطی قوی شکل بگیرد و اکوسیستم در نهایت هوشمندتر عمل کند.

ریسک‌کردن و تاب‌آوری

تفکر غالب در سیلیکون-ولی به کارآفرینان اجازه می‌دهد تا ایده‌های نوآورانه‌شان را تست کنند. نه سرمایه‌گذاران و نه کارآفرینان شکست را پایان کار نمی‌دانند و دوباره و چندباره تلاش می‌کنند. طبق آماری که استیو بلنک ارائه کرده، استارت‌آپ‌هایی که یونیکورن شده‌اند، به طور میانگین ۴ بار نسبت به مدل کسب‌وکار اولیه‌شان، چرخش (Pivot) داشته‌اند. استارت‌آپ‌هایی مانند instagram، groupon، Pinterest، Fab یا غول فین-تک PayPal را در این رابطه می‌توان نام برد.

Paypal در یک سال اول ۵ بار Pivot داشت. استارت‌آپ Paypal ‌بود. مؤسسان آن به تکنولوژی رمزنگاری کردن ارتباط دست یافته بودند اما نمی‌دانستند دقیقا چه چیزی را می‌توانند رمزگذاری کنند. به گفته خودشان هر هفته در جلسه هیئت مدیره به سرمایه‌گذار اعلام می‌کردند که قصد دارند مدل کسب‌وکارشان را تغییر دهند. اما نکته جالب در این موضوع، نگاه سرمایه‌گذار به این تغییرات است. آن‌ها به تیم اجازه دادند آنقدر تلاش کنند و شکست بخورند تا موفق شوند!

اکوسیستمی از بهترین استعداد‌های دنیا

در نهایت، سیلیکون-ولی را افرادی که آنجا کار و زندگی می‌کنند ساخته‌اند. جالب است بدانید که ۴۶٪ فاندرهای سیلیکون-ولی مهاجر هستند. تجمیع نیروهای با استعداد ماهر از نقاط مختلف دنیا در سیلیکون-ولی، باعث شده تا سلیکون‌ولی تا این اندازه موفق و متمایز از دیگر نقاط جهان باشد.

جمع‌بندی

موفقیت سیلیکون-ولی به دلیل پیوستگی و هماهنگی تمامی عواملی که در این مطلب به آنها اشاره کردیم است. اما شاید بتوان همه‌ی این عوامل را در عبارت «فرهنگ» جمع‌بندی کرد. نقش فرهنگ کاری و مسؤولیت‌پذیری اجتماعی افراد و شرکت‌ها در شکل‌دادن و موفقیت سیلکون-ولی، غیر قابل انکار است.

و نکته‌ی مهم همین جاست. پارک‌های فن‌آوری مدرن و مجهز، شتاب‌دهنده‌ها و فاندهای مختلف و امکانات را می‌توان ایجاد کرد. اما فرهنگ را به سادگی نمی‌توان کپی کرد. سیاست حمایت و پشتیبانی را در دل شرکت‌های بزرگ نمی‌توان در کوتاه-مدت ایجاد کرد. و این تعداد از افراد با استعداد و ماهر را هم - به صورت مصنوعی و یا دستوری – نمی‌توان در یک فضا دور هم جمع کرد.

ساختن اکوسیستمی مشابه با سیلیکون-ولی، ظاهرن سخت‌تر از آن است که به نظر می‌رسد! نظر شما چیست؟

بخشی از منابع:

https://steveblank.com/2014/01/14/whats-a-pivot/

https://www.fastcompany.com/1837839/reid-hoffman-paypals-pivoted-path-success

https://www.accenture.com/us-en/insight-outlook-california-dreaming-corporate-culture-silicon-valley

https://escholarship.org/uc/item/0c97w1gn

استارتاپاکوسیستمبامیلوشغل و کارموفقیت
ولیدیشن‌استودیو (info@ValidationStudio.com) یک استودیو طراحی کسب‌وکار است. ما به کارآفرینان مشتاق کمک می‌کنیم تا ایده‌ی خود را به یک کسب‌وکار دیجیتال (استارت‌آپ) تبدیل کنند.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید