
ای خدا کاری کن ،که آرام و آسوده روم
ازاین محنت کده، بادلِ صاف وساده روم
ای خدای خالق و، بزرگ ومهربان
توببخش مرا،گرچه من راهِ بی راهِ روم
ای خدایِ ناز و،کِردگارِ بی نیاز!!!
ای خدا با مابساز!!،گرخسته و آهسته روم
ای آنکه جان دادی مرا،باهزار دلیل بجا
کی توانم شکر کنم ،گر بادلِ خسته روم
گاه زارونالان میشوم، گه شادو خندان میشوم
غافل نشم ازیادتو،گر مجلسِ خنده روم
گر ظالم و بیرحم شوم،یا زخود بیخود شوم
اما نرم ازیاد تو،دلیل تویی!گررهِ ناخواسته روم
گاه کبروغرورآید مَرا،گه ازیادتو غافل شوم
اما"ماغرّک بربّک.."نشوم،گر دل آزرده روم"۱"
گفتی بیا من آمدم،باذئب وسنگین آمدم
غفارتویی،گربخشی مرا، باز شرمنده روم
گفتی بخوان نام مرا،جواب دهم هرخوانده را
خواندم نامِ نیکوی تُرا،کجا منِ بیچاره روم؟
خدا، خدا کردم بسی،خواندم هرفریادرسی
جزتو نبود پیشم کسی،پس باتو پیوسته روم
من باگناه ادغام شدم،هرچه گفتم آن شدم
نداآمد "یا..نبِّئ .."،کی؟ زتو خسته شوم؟"۲ "
ای (ولی )او هم غفور است هم رحیم هم کریم
کریمان کی نبخشندعبدرا،با"عبادِاو"بنده روم!!
۱_سوره انفطار آیه۶
۲-سوره حجر آیه۴۹