
ای فلک بامن چه کردی ،درنگاهت
بچه بودم گرفتی مادرودادی فقاهت
فلک اگردستم رسد بردیده گانت
دوچشمت کور کنم تا شوی راحت
ای فلک دستم شکست ،یاری ندادی
توی کوچه هایِ غم،دلداری ندادی
ای فلک کودک که بودم،یار نذاشتی
هر خوبی راگرفتی،جاش خارگذاشتی
ای فلک،گردردم یکی بودی،چه بودی
هم فقروهم ندار هم نوایی ،توکه بودی
ای فلک گشتم بزرگ ،تودردم دادی
آنچه خواستم، تو به زور نانم دادی
نمی دانم چرا؟ توبرما آه دادی
چرایارِ نازوخوب ،چو کاه دادی
گرفتی هم پدر هم خواهرو هم برادر
تک وتنها گذاشتی ،ای فلک این دمِ آخر
ای فلک !دانی که دنیای خواهد گذشت
آنچه ماند،نامِ نیک، ما بقی خواهد گذشت
ای (ولی )دانی فلک درفلک، باتو چه کرد
دل و جسم وجانت را فلک ،فرسوده کرد