ای پری یک شب با ما نازکن
ازحوری بگو قُفل آن دل را بازکن
ای پری باما بساز درخلوتی بعشق
تا بچشم ما آید مرهمی باما ساز کن
نی وسازت را بگیر با سازه ات آوازدِه
برقصان جان خود باما کَسا آواز کن
از آواز پریان دربهشت باما بگو
با " کواعب اترابا"۱گفته را آغازکن
" کاءسادهاقا" ۲نو شیدی نوش باد
بچشم دیدنِ"اترابا"۳باماهمراز کن
با نوشیدن جامی زِ آن بما چیزی بگو
آن هم چه جامی چه" اتراباً" ۴باز کن
ماکه دردنیا ندیدیم حوری یا پری
وصفش راشنیدم باشنیدن مارا آز ۵کن
آزِ ما آید بخواب درشب تاریک وطویل
دست در بغل کردم بالشی سِرّ راباز کن
فاز برق ما زاول مشکل کوچک داشت
مشکل حل نشد تو خوابِ ما درراباز کن
نازکن ناز ت دردنیای خریداری ندارد
گویند هزارپری وحوری رازِبا سانازکن
ساناز همان دختر عشق وپری است
اینجااز اینا پُراست درعشقت تاز۶)کن
ناز نازِتودر دنیابسی پیچیده است
با ما بساز آسان گیر بادلی هم سازکن
ای " ولی" حوری وپری درین دنیای ماست
آنچه گفتن نسیه است بی هیاهوپروازکن
۱تا۴= سوره نبا
۵=حرص طمع
۶= تاختن