عرفه روزدعا ونیایش
عرفه روزدعا وروزنیایش است
مُعرفِّ حق بحقیقت به خواهش است
عرفه روز بالندگی به شناخت خود است
روزراز ونیاز وگِله ز عبد بانیایش است
آری حمدوستایش مخصوص خدایی است
گه جان دهدوجان گیرد قابل ستایش است
خدایی که بهرکه خواهد عطا کند
بظالم ومظلوم که رازی به عطا یش است
خدایا گرچه گناه من بزرگ هست وزیاد
ولی عفوبخشش ت بی اندازه نوازش است
ای خداگرببخشی شاه و فقیر وگِدا
شاه خجالت کشد زگدا گرچه نمایش است
درنمای کاخ قصر حوری و بهشت برین
چگونه گدادست درازکند گویی همایش است
درآن همایش جای من انسان بکجاست؟
همایشی که درآن پارتی بِه ز نمایش است
خدایا من زچه نالم به که نالم زپارتی !؟
گویادر آن جهان هم پارتی به چالش است
ای خدا امیدمرا زدرگهت قطع نکن
گرقطع کنی روزگارم بسیاه وسفارش است
الاهی تومرا ز قهر وعذاب نجات ده
که دردنیا چشیدنش به پایش است
الاهی توشیرنی" لدنک" راببخش برما
دراینجا نچشیدند گوین باتو سازش است
ای خدا گر توبه کنم غفور ورحیمی
دراینجا سر به(توروه)گذاشتن مالش است
ای خدا زمال ومنالم خمس وزکات بگرفتن
بساختن کاخ و گفتن بدین وچالش است
گر "ولی "نمیداند ونخواهد دانست گویا
کُشتن ومالیدن بنام دین نوعی خارش است
