....دوران کودکی ومکتبخانه:
پسر قصه ما بعلت نداشتن سه جلد(شناسنامه) به مکتبخانه می رود ودر طی یک سال واندی همه مراحل مکتبخانه شامل :حروف ابجد –پنج سوره-عمه جز- قرآن وکتابهای روخوانی مانند قمری دخیل جوهری صلوات نامه و....با موفقیت گذراند .
در مکتبخانه های آن زمان به قد وسن اهمیت داده نمی شد برای همین مبتدا وکسان دیگرکه تجربه در سی داشتندهمه وهمه در یک اتاق بزرگ دور هم
می نشستند وآخوند دربالای مجلس که زیرش دوشکی وچند بالشی به پشتش بود می نشست و کنارش چند چوپ بلند وکوتاه در کنارش بود.
که با این چوبها مکتبخانه را اداره می کرد برای انهایی که دور بودند ازچوپ بلند استفاده می کرد.
برای رفتن به دستشویی با صدای بلند می گفتی :آخوند بریزید لعنت ! اگر آخوند می شنید واشاره می کرد میرفتی وگرنه باید تکرارمی کردی
در مکتبخانه ها:
ازچند روش برای هزینه مکتبخانه وآخوند استفاده میشودکه عبارتند از :
الف :شهریه ماهانه
ب: آزاد نامه
ج: هدیه بعضی از سوره ها ومناسبت ها
د: عیدی بدی (عیدی بده)...ادامه دارد