(زمین راگرشوی غالب،طمع درآسمان داری
زوقت مردن ازدنیا، نه این داری نه آن داری)۱
چندروز آمدی دنیا،جهان را کرده ای غوغا
عجب حیوان والایی، این همه شوروژیان داری
گر قناعت پیشه روگیری،مال ومَنالِ جان داری
گرجهانی رابدست آری،طمع دردنیایِ نهان داری
گر قارونِ زمان باشی، آخر نِسیانِ جهان گردی
پول دارانِ دوران بشمار ، کدام رادرزمان داری؟
نه ثروت ماند ونه یادی ،کدام مالِک بیاد داری
عجب بهر چند روز دنیا، نه این مانی نه آن مانی
چرا این همه زشت وستم ، به داروندارکردی
آخرش بادرد و فغان ،جوابِ این زیان دادی
بهر چند روزِ سیاست ،دین ودنیارا خیانت
گر سلیمانِ زمان باشی، مگرآخر امان داری؟
چه دنیایِ پستی ، دراین چندروز دنیایی
سَربُرید انسان ،بدترین حیوانِ جان داری؟
تویِ زمانه جنگ ودعوا ،برسر دین و هم دنیا
همش درد وعَطَش و غَش ، مگر بگو یَمان داری؟
چاپلوس وآشمال،گشت وهم دَم وهَم بال
با خیانت وطمع،در چشم زیانِ زبان داری
ای( ولی) طمع درهرچیز، نقصانِ آدمی باشد
تو آدم باش آدمیّت را،گمان این را نهان داری
1: ابیات ماشینی: ابیاتی که پشت ماشین هانوشته میشود ومعمولاً سراینده آن معلوم نیست