الگوهای هارمونیک، ساختارهای قیمتی با ویژگی های زیر هستند:
بنابراین، این الگوها معمولا بعنوان نواحی بازگشتی با بیشترین احتمال در حرکات قیمتی توصیف می شوند.
درواقع، باتوجه به آموزش الگوهای هارمونیک، در این الگوها با استفاده از سطوح فیبوناچی، نقاطی مشخص می شود که احتمال بازگشت بازار در آن نقاط وجود دارد. این نقاط، نقاط PRZ نامیده می شوند.
در این الگو، اصطلاحات Bullish و Bearish مکررا استفاده می شود. Bullish به معنی گاوی و به حرکت صعودی بازار اطلاق می شود. Bearish به معنی خرسی و به حرکت نزولی بازار اطلاق می شود.
در آموزش الگوهای هارمونیک ، بین الگوهای قیمتی تکنیکال استاندارد ازجمله الگوهای سروشانه و تکنیک معاملات در الگوهای هارمونیک، شباهت های زیادی وجود دارد.
یکی از عوامل مهم به منظور تشخیص و تایید الگوهای قیمتی، تمرکز اصلی بر شکل خاص حرکات قیمتی است. الگوهای هارمونیک، الگوهای قیمتی تکنیکال بسیارخاص با محاسبات فیبوناچی خاص خود هستند.
محاسبات فیبوناچی دارای مزایای بسیاری را در اختیار معامله گران قرار می دهند. این مزایا در تعیین و دسته بندی سطوح قیمتی تکنیکال متمایز بکار می روند.
باتوجه به محاسبات نسبت های فیبوناچی در هر ساختار قیمتی، می توان فرصت های معاملاتی محتمل را تعیین کرد. هریک از این فرصت های معاملاتی، برای هر موقعیت مشخص، استراتژی های الگومحور خاصی را نشان می دهد.
ساختارهای قیمتی مشابه، یکسان نبوده و باید هر الگو دقیقا تعریف و تعیین گردد. اطلاعات زیادی از هر تعریف خاص الگو برطبق حرکات قیمتی احتمالی آتی قابل تشخیص است.
باتوجه به آموزش الگوهای هارمونیک، رابطه ای بین حرکات متمایز قیمت یا همان امواج قیمتی وجود دارد. این رابطه توسط تکنیک های معاملاتی هارمونیک با استفاده از الگوهای قیمتی و اعداد فیبوناچی محاسبه می شود. این تکنیک ها، ابزاری را برای تعیین محدوده های بازگشتی در اختیار معامله گر قرار می دهند.
بطور کلی، فروش اولیه معامله گری هارمونیک به وسیله یک اصطلاح تکنیکال به نام اصول هارمونیک تعیین و محاسبه می گردد. امواج مجاور قیمتی براساس نسبت های فیبوناچی معمولا موردتوجه روش هامونیک قرار می گیرد.
به طور ذاتی، این روش سبب ایجاد معاملاتی می شود که از لحاظ تکنیکال براساس حرکات قیمتی گذشته و آینده ایجاد شده اند. در الگوهای هارمونیک یا همان Harmonic Pattern، معامله گر بجای مشغول شدن به مسائل بنیادی، صرفا بر حرکات خالص قیمتی متمرکز است.
در تصمیم گیری های معاملاتی به منظور از بین بردن تعصبات، اعتماد کامل به حرکات قیمتی ضرورت دارد. این امر سبب می شود که معامله گر، تمام سیگنال های تکنیکال موجود در بازار بورس را بکار ببرد. سیگنال های مرتبط با نقاط بازگشتی بازار توسط محاسبات نسبی روی امواج مجاور قیمتی نشان داده می شود.
شرایط بازار توسط تکنیک های معاملاتی هارمونیک تعیین می شوند. علاوه براین، تکنیک های معاملاتی هارمونیک به تشخیص فرصت های معاملاتی در سطوح قیمتی کمک می کنند که خریداران و فروشندگان درحال رقابت با هم هستند. الگوهای قیمتی خاص معمولا باعث تغییر این سطوح می گردد.
در آموزش الگوهای هارمونیک ، قواعد دقیق موجود در الگوهای هارمونیک، سیستمی را به معامله گران ارائه می دهد که اساس و بنیان تمام تصمیمات معاملاتی در الگوهای تکنیکال محسوب می شود. معاملات انجام شده براساس الگوهای هارمونیک، دارای دامنه های قیمت دقیق هستند.
در این معاملات، تمام عوامل ازجمله حد زیان و سود نسبت به ساختار قیمتی، نقطه ورود به معامله توسط این الگوها انجام می شود. این امر سبب ایجاد محدوده معاملاتی تعریف شده توسط الگوهای قیمتی می شود. همچنین معامله گر، حس اطمینان بیشتری خواهد داشت. زیرا قبل از ورود به معاملات، تمام حرکات محتمل به وسیله این الگوهای قیمتی تعیین می گردد.
یکی از معتبرترین و مهمترین الگوهای هارمونیک رایج و موجود در بازار، الگوی AB-CD است. این الگو از 4 نقطه A، B، C و D تشکیل می شود. دو خط AB و CD را لگ های (Legs) الگو می نامند. خط نیز کارکشن یا اصلاح نامیده می شود. علاوه براین، این الگو یکی از انواع الگوهای بازگشتی است. نکته مهم این است که به منظور استفاده از این پترن در معاملات، بهترین نوع معامله می تواند خرید در نزدیکی نقاط A یا C و فروش در نزدیکی نقاط B یا D است.
این الگو معمولا به دو حالت زیر اتفاق می افتد:
?
طول BC بازگشتی دارای درصدی بین 38.2 تا 88.6 درصد است. نقطه D که در اینجا همان PRZ است، جهت قیمت تغییر کرده و در میان دو نسبت 113 تا 261.8 درصد قرار می گیرد.
تارگت یا هدف ها در الگوی AB-CD معمولا یکی از نسبت های زیر هستند:
?
مثلا درصورتی که 61.8 درصد از AB توسط BC اصلاح شد، هدف نقطه D باید روی سطح 161.8 درصد از BC واقع شود. از بین نسبت های ذکر شده در جدول فوق، حالت های ایده آل برای الگوی AB=CDS در سطوح اصلاحی 61.8 و 78.6 درصد قرار دارند.
در آموزش الگوهای هارمونیک، به منظور یافتن بهترین ناحیه PRZ می توان ابزار فیبوناچی پروجکشن بر روی موج AB را بکار برد. ناحیه ای که همپوشانی فیبوناچی مناسبی در آن ایجاد شود، نقطه PRZ احتمالی درنظر گرفته می شود. با اتصال نقاط A-B-C به یکدیگر، ناحیه نقطه D بطور کامل مشخص می شود.
?
.
?
.
?
.
?
.
بطورکلی در مباحث آموزش الگوهای هارمونیک، الگوهای هارمونیک یا فیبوناچی به ۲ دسته صعودی و نزولی طبقه بندی می شوند. یعنی هریک از الگوهای هارمونیک، ۲ حالت صعودی و نزولی دارند.
.
معمولا این الگوها، در انتهای امواج صعودی یا نزولی تشکیل شده و موجب تغییر در روند می شوند. علاوه براین، اگر این الگوها در بازه های زمانی بالاتری شکل بگیرند، دارای اعتبار بالاتری خواهند بود. بنابراین، روند بلندمدت را مشخص می کنند.
.
شکل گیری این الگوها در انتهای موج های صعودی یا اصلاحی بسیارمهم است. زیرا اگر بتوانید این الگوها را قبل از پایان یافتن موج صعودی یا نزولی شناسایی کنید، قادرید با فاصله زمانی مناسب قبل از بازار، از این روند خارج شوید یابه آن ورود پیدا کنید.
.
انواع الگوهای هارمونیک در سرفصل های آموزش الگوهای هارمونیک عبارتند از:
.
.
که در ادامه، رایج ترین آنها را بررسی می کنیم.
.
.
این الگو، شباهت زیادی به الگوی AB=CD دارد. تنها تفاوت این است که در این الگو، 5 لگ در ساختار پترن وجود دارد. برخی از کتب، قواعد موج شماری الیوت را برگرفته از این الگو می دانند.
.
این الگو دارای 3 قله یا درایو و 2 کارکشن یا اصلاح است. درایوها یا نقاط قله با اعداد نام گذاری شده و کارکشن ها با حروف نام گذاری می شوند.
.
نکته مهم این الگو این است که به منظور تشکیل یک الگوی ایده آل ۳ درایو، باید طول کارکشن ها و درایوها از نظر زمانی و قیمتی با یکدیگر برابر باشند. در شکل زیر، الگوی ۳ درایو نشان داده شده است.
.
?
.
در سرفصل های آموزش الگوهای هارمونیک، الگوی گارتلی در میان الگوهای هارمونیک نوع ۱ و از اولین الگوهای هارمونیک شناخته شده است. این الگو از 5 نقطه X,A,B,C,D و 4 لگ XA,AB,BC,CD تشکیل یافته است.
این الگو، یکی از پیچیده ترین الگوهای هارمونیک است. زیرا زمانی رخ می دهد که روند درحال صعود یا نزول است و بصورت ناگهانی، سیگنال هایی براساس تغییر روند ظاهر می شوند. به همین دلیل، شناسایی این الگو کمی مشکل تر از سار الگوها است.
اما اگر تحلیلگر بتواند این الگو را بخوبی بشناسد، براحتی قادر به شناسایی روند مهمی خواهد بود.
در این نوع الگوی هارمونیک، نقطه D درون موج XA قرار دارد. الگوی گارتلی به دو شکل صعودی و نزولی قابل مشاهده است:
گارتلی صعودی یا Bullish Gartley: معمولا الگوی AB=CD در این الگو به گونه ای تشکیل می شود که دارای مشخصات زیر است:
B= 61.8% OA C=38.2% or 88.6%
D=78.6% OA D=127.2% or 161.8% BC
?
در شکل فوق، شکست نقطه O به پایین به معنای نامعتبر شدن الگوی گارتلی است.
یک نمونه گارتلی صعودی به شکل زیر است:
?
الگوی گارتلی نزولی Bearish Gartley: معمولا الگوی AB=CD در این الگو با مشخصات زیر شکل می گیرد:
C=38.2% or 88.6% AB B=61.8% OA
.
D=127.2% or 161.8% BC D=78.6% OA
?
.
شکست نقطه O به سمت بالا به معنای بی اعتبار شدن الگوی گارتلی است.
یک نمونه گارتلی نزولی به شکل زیر است:
?
.
در آموزش الگوهای هارمونیک، این الگو از نوع بازگشتی شناخته شده است. درواقع، تغییریافته و توسعه یافته الگوی گرتلی است. بعنوان یکی از دقیق ترین الگوهای هارمونیک شناخته شده است. ضریب اطمینان و دقت نسبت به سایر الگوهای هارمونیک بالاتر است. این الگو، در دو نوع الگوی خفاش صعودی و الگوی خفاش نزولی بوده و شباهت زیادی به گرتلی و پروانه دارد. تنها تفاوت در نسبت های فیبوناچی است.
الگوی خفاش صعودی یا Bullish Bat: الگوی خفاش نیز شبیه به الگوی گارتلی اما دارای نسبت های فیبوناچی مختلفی است:
B=38.2-50% XA C=38.2-88.6% AB
D=88.6% XA D=161.8-261.8% BC
?
نمونه ای از الگوی خفاش صعودی به شکل زیر است:
?
الگوی خفاش نزولی یا Bearish Bat: نسبت های فیبوناچی در این الگو به شکل زیر هستند:
B=38.2-50% XA C=38.2-88.6% AB
.
D=88.6% XA D=161.8-261.8% BC
.
?
نمونه ای از الگوی خفاشی نزولی به شکل زیر است:
?
در مباحث آموزش الگوهای هارمونیک ، این الگو از نوع هارمونیک نوع 2 است، یعنی نقطه D فراتر از X قرار می گیرد و به عبارتی، یکی از الگوهای بازگشتی است. این الگو متشکل از نقاط X,A,B,C,D و 4 لگ XA , AB , BC , CD است. موقعیت قرارگیری ازن نقاط را می توان باتوجه به نسبت های فیبوناچی مختص این الگو مشخص کرد.
الگوی پروانه، شباهت های زیادی به الگوی گرتلی و خفاش دارد و در دو نوع صعودی و نزولی است. تفاوت الگوی پروانه، با این دو الگو در نسبت ها و موقعیت قرارگیری نقاط است.
باتوجه به آموزش الگوهای هارمونیک، الگوی پروانه معمولا در مناطق بازگشتی بسیارمهم بازار رخ می دهد و در کف و سقف های میانی شکل می گیرد.
الگوی پروانه صعودی یا Bullish Butterfly: نسبت های فیبوناچی در این الگو به شرح زیر هستند:
B=78.6% XA C=38.2-88.6% AB
D=127.2-161.8% XA D=161.8-261.8% BC
?
نمونه ای از الگوی پروانه صعودی به شکل زیر است:
?
الگوی پروانه نزولی یا Bearish Butterfly: نسبت های فیبوناچی در این الگو به شرح زیر هستند:
B=78.6% XA C=38.2-88.6% AB
D=127.2-161.8% XA D=161.8-261.8% BC
?
نمونه ای از الگوی پروانه نزولی به شکل زیر است:
?
.
در آموزش الگوهای هارمونیک، در میان الگوهای بازگشتی قرار می گیرد. این الگو نیز متشکل از 5 نقطه ی X,A,B,C,D و 4 لگXA ,AB,BC,CD است.
این الگو در نقاط مهم و بازگشتی بسیار سریع رخ می دهد. به همین دلیل با استفاده از این الگو، از قبل ضرر یا سود و یا نقاط ورود و خروج دقیق را مشخص کرد. از این رو، تحلیل گران معمولا برای تشکیل کف یا سقف موردنظر به انتظار نشسته و بعد از تثبیت قیمت، ترید را انجام می دهند.
الگوی خرچنگ صعودی یا Bullish Crab: نسبت های فیبوناچی به شکل زیر هستند:
B=38.2 – 61.8% XA C=38.2 – 88.6% AB
D=161.8% XA D=224.2 – 361.8 % BC
?
در این الگو، درحین حرکت از نقطه A به D، می بایست یکی از الگوهای AB=CD شکل بگیرد. علاوه براین، در این الگو باید نقطه D پایین تر از نقطه X برود. در غیر این صورت، این الگو بی اعتبار می شود.
نمونه ای از الگوی خرچنگ صعودی به شکل زیر است:
?
الگوی خرچنگ نزولی یا Bearish Crab: نسبت های فیبوناچی عبارتند از:
C=38.2 – 88.6% AB B=38.2 – 61.8% XA
D=224.2 – 361.8 % BC D=161.8% XA
?
.
همانگونه که در مباحث آموزش الگوهای هارمونیک ذکر شده، در این الگو، درحین حرکت از نقطه A به D، می بایست یکی از الگوهای AB=CD شکل بگیرد. علاوه براین، در این الگو باید نقطه D بالاتر از نقطه X برود. در غیر این صورت، این الگو بی اعتبار می شود.
نمونه ای از الگوی خرچنگ نزولی به شکل زیر است:
?