موژان جواهری: «عکاسی برای من فقط نور نیست، روحه.»
گفتوگویی با یکی از تأثیرگذارترین عکاسان زن در ایران
وقتی وارد دنیای عکاسی میشویم، با نامهایی روبهرو میشویم که بیش از آنکه فقط یک «عکاس» باشند، یک نگاهاند، یک طرز فکر. موژان جواهری، یکی از این چهرههاست. او از سال ۲۰۱۵ بهطور حرفهای وارد مسیر عکاسی شده و امروز نامش در کنار بزرگترین پروژههای تبلیغاتی، پرترههای هنری و آموزشهای عمیق عکاسی بهچشم میخورد.
در این گفتوگو، به دنیای ذهنی موژان سرک میکشیم؛ جایی که نور و سایه، فقط ابزارند، و مهمتر از همه «نگاه» است.
---
خبرنگار: موژان، از کجا شروع شد؟ اولین بار که دوربین دست گرفتی، چی دیدی؟
موژان: دوربین برای من همیشه یک جور پناهگاه بود. بچه که بودم با دوربین خونگیمون از چهرهی مامانم، پدربزرگم، و حتی غذای روی میز عکس میگرفتم. نمیدونستم قراره یه روز این کار بشه زندگیم، ولی حس میکردم با هر فریم یه چیزی رو حفظ میکنم؛ یه حس، یه رابطه، یه تکه از واقعیت که شاید دیگه هیچوقت تکرار نشه.
---
خبرنگار: خیلیها تو رو با عکاسی پرتره میشناسن، بهویژه چهرههای مشهور. چطور به این حوزه رسیدی؟
موژان: پرتره برای من یه جور مکالمهست. آدمها رو همونجوری که هستند نشون نمیدم، بلکه همونجوری که میتونن باشن نشون میدم. برام مهمه که چیزی از درونشون توی عکس دیده بشه. چهرهی معروف بودن یا نبودن مهم نیست؛ من با آدمها کار دارم، نه با شهرتشون.
خیلی از پرترههایی که گرفتم، حتی اگه از سلبریتیها باشه، بیشتر دربارهی سکوتهاشونه تا تئاتر جلوی دوربین.
---
خبرنگار: گفتی نگاهت ترکیبی از چند تأثیر مختلفه؛ از ریچارد آودون و هنری کارتیه برسون تا سونتاگ و دولتآبادی. این نگاه چطور شکل گرفت؟
موژان: خیلی زیاد میخونم، نه فقط دربارهی عکاسی، دربارهی انسان. آودون برای من یه نقطهی شروع بود؛ اون میفهمید که عکاسی فقط "ظاهر" نیست، بلکه ثبت درونیه. سونتاگ کمکم کرد بفهمم عکس فقط سند نیست، خودش یه جور حقیقت میسازه. و دولتآبادی؟ اون با کلمات، چیزی رو تصویر میکرد که من با دوربین سعی میکردم لمسش کنم.
برای من عکاسی یه جور نوشتنه؛ فقط بهجای کلمه، نور دارم و نگاه.
---
خبرنگار: درباره نگاهت به زن چطور؟ خیلیها گفتن که ظرافت نگاه زنانه در عکسهات موج میزنه. خودت اینو چطور میبینی؟
موژان: زن برای من یه سوژه نیست، یه نگاهه. من از بیرون به زن نگاه نمیکنم، از درونش میفهممش. سالها از درون خودم شروع کردم، از رابطهم با بدنم، جامعه، سکوتهام، صدام، خستگیهام، شورم. وقتی یه زن رو عکاسی میکنم، فقط زیبایی بیرونی رو نمیخوام؛ اون شکوهی رو میخوام که توی سکوتش پنهانه.
من معتقدم زنها بینهایت پیچیده، عمیق و زیبان — و عکس باید این عمق رو نشون بده، نه صرفاً فرم رو.
---
خبرنگار: عکاسی تبلیغاتی، خبری، تئاتر، سینما... تو همه این حوزهها کار کردی. چی باعث شد اینقدر متنوع پیش بری؟
موژان: چون همیشه از تکرار میترسیدم. یه جاهایی بود که باید خودمو کشف میکردم. عکاسی تئاتر، لحظهگیری بود. خبری، سرعت میخواست. تبلیغاتی، فکر و خلاقیت. سینما، نور و روایت. من تو هر کدوم یه چیزی از خودم کشف کردم.
ولی در نهایت همهی اینا یه مسیر بودن تا بفهمم چطور میخوام جهان رو ببینم.
---
خبرنگار: حالا بهعنوان آموزگار عکاسی، چی به هنرجوهات یاد میدی که از بقیه متفاوتت میکنه؟
موژان: اولین چیزی که بهشون میگم اینه: "عکاس شدن به دوربین ربط نداره، به نگاهت ربط داره."
من بهشون کمک میکنم خودشونو پیدا کنن، نه فقط تکنیک. تکنیک رو هر کسی میتونه از یوتیوب یاد بگیره، ولی نگاه، شخصیت، جسارت، اون چیزیه که باید توی مسیر کشف بشه — و من کنارشون هستم تو اون مسیر.
---
خبرنگار: اگه بخوای یه جمله بگی که خلاصه کنه نگاهت به عکاسی رو، چی میگی؟
موژان: عکاسی برای من فقط نور نیست، روحه. یه جور مکاشفهست.