ویرگول
ورودثبت نام
W.A.i
W.A.i
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

تحمل فشار

تحمل فشار؛

شاید مود این روزام، ساخته شده از تحمل فشارهایی باشه که رومه. قطعا به همین مورد ربط داره

انقدر فشار و افکار مختلف توی ذهنم بوده که رودل کردم و کمرم تحمل کشیدنشونو نداره؛

خدمت از یه طرف

بی پولی از یه طرف

نداشتن اعتماد به نفس از یه طرف

ایرادات شخصی از یه طرف

بیماری از یه طرف

بی‌برنامگی از یه طرف

مشکلات بقیه از یه طرف

عدم برقراری تعادل همزمان توی روابطم با آدمای اطرافم هم از یه طرف دیگه

یکیشون فکر میکنه دیگه دوسش ندارم، یکیشونم فکر میکنه که دارم میپیچونمش و دریغ از اینکه بدونن این جسمی که به ظاهر متحرکه،موتورش از کار افتاده و توان تحمل هیچ کدوم از مشکلاتشو نداره:(

اصلا برام مهم نیست که باشم یا نباشم؛ اما به حال بقیه زمانی که من دیگه نباشم فکر که میکنم، پشیمون میشم از تموم کردن داستانم

.

شاید خیلیا زیر فشار دووم بیارن اما خب هرکسی آستانه‌‌ی صبری داره دیگه، من دیگه بریدم از شرایطم~_~

اصلا چطوری میشه یه نفری که من باشم، اینقدر خودشو نادیده بگیره، من حتی حوصله خودمم ندارم، چه برسه به رسیدگی به مشکلاتم… *-*

تحمل فشارخستهاحساس پوچی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید