
نمیدانم، شاید کمی دیر اقدام به نوشتن این متن میکنم، شاید باید ۱ یا ۲ سال پیش این متن را مینوشتم، شاید اکنون دیر شده باشد، شاید... . در هر صورت، دیر نوشتن، بهتر از هرگز ننوشتن است. من یک دهه نودی هستم، متولد نیمه اول سال ۱۳۹۰، در حال حاضر کلاس هشتم هستم، متولد دههای هستم که دیگران، متولدین آن را با نامهایی نظیر گودزیلا، بچه سال و... خطاب میکنند، دههای که متولدین آن به خاطر اقلیت ۱ درصدی بلاگرهای دهه نودی، اسمشان بد در رفته است، اگر به یک غیر دهه نودی، بگویید دههنودیها، احتمالاً در ذهنش تصویری از بلاگرهای ۱۰ ساله اینستاگرامی، یا شاید نی نیهای ۲ ساله ایجاد شود! تصویری که به هیچ عنوان بیانگر اکثریت این قشر نیست.
بعضیها فکر میکنند که ما، همه چیز تمام هستیم، خانوادههایمان بنز و بیامو دارند و در کاخهای چند صد متری در حال زندگی هستیم، بالاترین مدلهای گوشی را داریم، اما با این همه امکانات، گستاخ و بیپروا هستیم! اما این تصویر، احتمالاً زندگی ۱ درصد از ما باشد.
خیلیها فکر میکنند به دلیل این همه امکانات(ی که در واقع نداریم!)، در زندگی سختی نکشیدهایم، همه چیز برایمان رویایی و بچهگانه است! نمیدانیم دلار چیست، نمیدانیم تحریم چیست، نمیدانیم طلاق چیست، نمیدانیم... . ما همه اینها را با پوست و گوشت و استخوان حس کردهایم و میدانیم که چنین مشکلاتی وجود دارند، ما در ایام کودکی و خردسالی، گرفتار بیماریای به نام کووید_۱۹ شدیم، مدرسهها غیر حضوری شدند، حسِ خوبِ بازی در پارک و بوستان را به خوبی درک نکردیم، از ۷، ۸، ۹ سالگی، گرفتار غولی به نام تلفن همراه شدیم، به دلیل ناپختگی، وارد سایتها، برنامههایی شدیم که به هیچ عنوان مناسب سنمان نبود و به همین دلیل، بعضی از ما دچار بلوغ زودرس شدند، طعم کودکی را حس نکرده و بیمقدمه، به دوره بیرحم نوجوانی رسیدند.
اینستاگرام و یوتیوب را که باز میکنیم، تعدادی ویدیو میبینیم که افراد در آن دهه نودیها را مسخره میکنند و به ویدیوهای اینستاگرام ریاکت میروند! احتمالاً بزرگترین مشکل ما این باشد که دیگران متولدهای ۹۰ و ۹۱ را، با متولدان ۹۴ و ۹۵ یکی فرض میکنند، در حالی که گروهی در این دنیا، و گروهی در آن دنیا هستند و به جز دهه تولد، شباهتی با یکدیگر ندارند. هر جا که میرویم و میگوییم دهه نودی هستیم، ما را مسخره میکنند و با تعدادی استیکر و ایموجی خنده و تمسخر، ما را بدرقه میکنند. ما را کوچک میخوانند و ادعای بزرگسالی دارند، در حالی که از بزرگ سالی، جز ریش و سیبیل چیزی ندارند و در واقع به بلوغ عقلی نرسیدهاند.

احتمالاً در بخشهایی از این متن، بزرگنمایی کرده باشم، اما چارهای نبود، چون برای انتقال بعضی احساسات، باید مبالغه میکردم، از ما که گذشت، اما امیدوارم متولدین ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۹ (در کل نسلهای بعدی)، مانند ما دچار این مشکلات نشوند و توسط دیگر دههها، مورد هجوم و تمسخر قرار نگیرند.
ممنون از این که خوانید، موفق باشید.