توی زندگیم سه سال متوالی کنکور دادم، از ۹۷ تا ۹۹. سالهای آخر دبیرستان بچه درسخونی نبودم، به قول خودم تازه معجزهی دیتکردن رو کشف کرده بودم و با اینکه تلاش میکردم سرم به درسم گرم باشه ولی همون روز اول مهر ۹۶ که قرار بود با دوستپسر دورانمدیگه حرف نزنیم ولی من به مامانش تکست دادم که بهش بگه بیاد حرف بزنیم، باید میفهمیدم که کنکور قراره که چجوری پیش بره.
سال ۹۷ که نتایج اومد، یادمه نشسته بودم گوشهی اتاقم و داشتم گریه میکردم. دوستپسر دوران که دیگه دوست سابق شده بود رتبهخوبی آورده بود(کنکور ریاضی) و من نه.
اون سال گذشت، خواستم انتخاب رشته کنم ولی بابام و معلمهای دبیرستانم پاشونو کردن توی کفشم که نه! الا و بلا تو باید دکتر بشی.
۹۸ هم گذشت، بازم نشد. خواستم انتخاب رشته کنم و بازم گفتن نه! حالا سال سومم بمون. معلمم عین پیامبرهایی که معجزه رو میکنن،هی از موفقیتهای اینو اون میگفت که سال سوم رتبهشون یهو از فلان کا رسیده به زیر هزار و آدم کنکوری دیدین تا حالا؟ جوگیر! سینهسپر میکردم که آغا شاید اینا یه چیزی میدونن و من عقلم زایل شده نمیفهمم.
سال سومم موندم. افکار خود*کشی رهام نمیکرد. احساس میکردم من بدبختترین و لوزر ترین آدم دنیام. واقعا حالم جوری بود که هی فکر میکردم که اگه بعد کنکور هم حالم بهتر نشد چی؟ هی همه میگفتن بابا حالت بهتر میشه، مگه من تو کتم میرفت؟
هر سال بعد عید که میشد دیگه درس خوندن سخت میشد. نه که نخونما! میانگین ۹ ساعت درس میخوندم ولی انرژی؟ دیگه نداشتم.
نتایج که اومد دیگه دل به دریا زدم. دیگه به حرف کسی گوش ندادم. یادمه حالم انقدر بد بود که رفتم پیش یه روانشناس. بهم گفت تو اگه انتخاب رشته کنی و بری، نهایت علوم پایه قبول شی و بعدش بری تو یه رستورانی جایی گارسون شی:)) به بابام که گفتم، حرف روانشناس رو تایید نکرد ولی گفت: حالا میخوای یه سال دیگه هم بمونی؟ من پشتتما!
ولی من تصمیم خودمو گرفته بودم و رفتم که برم دیگه. انتخاب رشتهمو کردم و همون رشتهای که میخواستمم قبول شدم، چی بهتر از این؟
الان ۳ سال از آخرین کنکور من میگذره، من دانشجوی علوم پایهام، دکتر شدن یا نشدنم هیچ تاثیری تو زندگی بابام یا معلمام نداشته،همه سرشون به زندگی خودشون گرمه، منم همینطور. امسال فهمیدم من اصلا هزار بارم کنکور میدادم فرقی نداشت، ساختار ذهنی من مناسب این کنکور لعنتی نیست:))
امسال هم که گذشت من گارسون نشدم، تو مسیر آروم زندگیم دارم پیش میرم و میتونم بگم همونطور که شادی و غصه و غم و خندهموندنی نیست، کنکور و نتایجشم موندنی نیست…
حالا البته شاید سال بعد گارسون شدم.