یاشار گروسیان
یاشار گروسیان
خواندن ۲ دقیقه·۵ سال پیش

بادکنک و ماجرای هایپ Witcher 3

دقیقا خاطرم نیست اما فکر کنم حوالی سال‌های 93 تا 94 بود که بازی Witcher 3 در شرف انتشار بود، یکی دو تریلر از آن درآمده بود، یکی سینماتیک و دیگری از گیم‌پلی که به مراسم E3رسیده بود. آن زمان دانشجو بودم، بضاعت اینترنتم آنچنان فربه نبود که یک‌به‌یک مراسم را دانلود و آنها را پیگیری کنم؛ اما دوستانی داشتم هم‌پا با گیم که ویدئوها را به هر زحمتی که بود یا می‌‎شد به من می‌رساندند، آن هم درست در زمانه‌ای که میان آن همه – به اصطلاح دانشجو – گیم تنها «اووف بزن بزن و بکش بکشه؟» تلقی می‌شد.

آشنایی با دنیای ویچر از شماره اول برایم رقم خورد و اصل جنس در شماره دوم به رگم تزریق شد؛ و حالا هم انتشار شماره سوم نزدیک است، عنوانی که از یک طرف خداخدا می‌کردم منتشر شود و از طرفی سیستمی که بتواند آن را – به تعبیر بچه‌های آن روزها – بکشد نداشتم؛ خلاصه آنکه حال عجیبی بود و معلق میان تمام آنچه انتظار داشتم و آنچه انتظارش را داشتم؛ و چه تعریفی موجزتر از این برای هایپ شدن؟

به هر زور و زحمتی که شد ویچر را تجربه کردم، ماحصل اما؟ تهی و پوچ، ارضانشده از انتظارات و تصوراتی که برای خود از بتِ ویچر ساخته بودم. آنچه از شماره اول به یاد مانده و با شماره دوم به کمال رسیده بود، حالا در شماره سوم آنی نشد که انتظار داشتم، آنی نبود که می‌خواستم، پر بود از ایرادات فاحش و نقص‌هایی که به باورم نمی‌رفت ارزش این همه صبر را داشته باشد. بماند که این حرف‌ها در همان روزها هم در کت خیلی‌ها نمی‌رفت چرا که بازی برای آنها ویچر بود اما برای من «ویچر».

انباشت چنین امیال ارضانشده‌‎ای، گاهی بدجوری ته‌تشین می‌شود، بتی را در ذهن تراش می‌دهد که بدل به تفریح روزانه می‌شود اما بلاخره یک‌جایی و یک‌روزی فرو می‌ریزد، خاطره‌ای می‌سازد - اگر چه مضحک - اما از آن بت کذایی بهتر و اصلا چه بهتر! از آن روز تاکنون می‌گذرد و من نیز خوشنود از اینکه حالا هرچه را پیشتر برایم به هزار روش بزک کنند، باور نمی‌کنم؛ علاقه‌ای هم ندارم. بی‌جهت هایپ شدن قماری است که کفه‌ی باختنش به سنگینی میل می‌کند، مصادف با خودآزاری تدریجی است و ترکیدن بادکنکی که صدای ترکیدنش را نایی نیست.

بازیویچرهایپ
همه چیز در اینجا: yashargaroosian.blogsky.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید