رسالهی ”حکومت“ و رسالهی ”دولت“ جانلاک، سیری مشخص دارد؛
سعی میکند از وضعیت طبیعی با انسانهای اولیه شروع کند و در انتها به جامعه مدنی(Civil society = سیویل سوسایتی) برسد.
وضعیت طبیعی که تعریف میکند مؤلفه اصلیاش بیقانونی و صرفاً محدود شدن به قوانین طبیعت است.
اما در انتها به جامعه مدنی میرسد که در آن انسانها برای حفظ جان و مال خود باید تن بدهند به یکسری قراردادهای اجتماعی یا همان قانون مدنی، که فقط آن قوانین، برای حفظ جان و مال از هرگونه تهدید داخلی و خارجی منعقد میگردد.
در جامعهی مدنی جان لاک، مجری قانون نیز صرفاً موظف به حفظ جان و مال اعضای جامعه است و حقی در سرپرستی اعضای جامعه ندارد و نمیتواند به شهروندان بگوید چه کاری انجام بدهند یا چه کاری انجام ندهند و فقط موظف است تهدیدات داخلی و خارجی را از آنها خنثی کند.
در این دو رساله تصویر جامعه مدنی، به صورت یک جامعهای ”آزاد از هرگونه سرپرست“ است و همهی اعضاء جامعه مختارند ”هر کاری دلشان میخواهد“ انجام دهند، بجز تجاوز به مال و جان دیگر اعضاء.