اقتصاد دنیا بردهی اقتصاد آمریکا است؛ این مسئله نه فقط به خاطر قدرت نظامی، امنیتی این کشور بلکه به خاطر سیستم مالی پیچیده و یکطرفهی جهانِ پس از جنگ دوم جهانی محقق شد.
۲۲ جولای ۱۹۴۴ آمریکا بیشتر از هفتصد نماینده از ۴۴ کشور مهم وقت جهان را به برتون وودز در ایالت نیوهمپشایر دعوت کرد تا مهمترین امضاهای تاریخ ایالات متحده پای قراردادهای مالی و تجاری زده شوند. نمایندههای کشورهای دعوت شده، آمده بودند تا برای اوضاع اقتصادی فاجعهبار بعد از جنگ دوم جهانی چارهای بسازند.
این هفتصد و چند نفر در نهایت توافق کردند تا:
به جای طلا دلار ذخیره کنند و آمریکا به میزان دلارهای صادرشده، در خزانه خود طلا نگهداری کند. بانکهای مرکزیِ کشورهای امضاکننده توافق برتون وودز میتوانستند هر وقت که اراده کنند، ذخاير دلار خود را با مراجعه به بانک مرکزی (فدرال رزرو) آمريکا به طلا تبدیل کنند. آمريکا، با تکيه بر اين تعهد، در عمل به تنها ضامن نظام پولی بينالمللی بدل شد. براساس این توافق، بانکهای مرکزی کشورها متعهد میشدند که نرخ تبادل را بین ارز رایج خود و دلار آمریکا ثابت نگه دارند. اگر ارزش پول یک کشور نسبت به دلار ضعیف میشد، آنگاه بانک مرکزی به خرید گسترده آن ارز در بازار رو میآورد. چنین خریدی باعث کاهش عرضه آن ارز و در نتیجه افزایش قیمتش میشود. اگر قیمت ارز خیلی بالا میرفت، بانک مرکزی به چاپ بیشتر آن روی میآورد؛ چراکه این امر باعث افزایش عرضه و در نتیجه کاهش قیمت ارز موردنظر میشود. این روش، یک سیاست پولی است که اغلب توسط بانکهای مرکزی برای کنترل تورم استفاده میشد.
همزمان صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی هم تاسیس شدند؛ دو بازوی پر توان آمریکا برای ایجاد هرچه بیشتر سلطهی دلار در اقتصاد جهانی. اولی قرار بود رییس سیستم اقتصادی جدید باشد. دومی هم قرار بود به کشورهایی که در جریان جنگ آسیب دیده بودند کمک کند زودتر به شرایط عادی اقتصادی برگردند.
این دو سازمان البته در عمل و باتوجه به سیستم غیردموکراتیک ادارهی آنها، خدمتگذار کشورهای ثروتمند شدند. برخلاف روند تاریخی طیشده ازسوی کشورهای صنعتی، صندوق بینالمللی پول کشورهای جنوب را مجبور به اولویتدادن به تولید صادراتی بر توسعه اقتصادهای داخلی متنوع این کشورها میکند. نزدیک به ۸۰ درصد از کودکان دچار سوءتغذیه در کشورهای درحالتوسعه، در کشورهایی زندگی میکنند که کشاورزان آنها مجبور به تغییر تولید از غذا برای مصرف محلی به تولید محصولات صادراتی مقررشده به مقصد کشورهای ثروتمند شدهاند.
همچنین صندوق بینالمللی پول درحالی مزایایی مانند کاهش اجباری هزینه نیروی کار برای شرکتهای چندملیتی ارائه کرده که کشورها را ملزم به حذف کمک به صنایع داخلی میکند. کسبوکارهای کوچک و کشاورزان در چنین شرایطی قادر به رقابت نیستند. کارگران کارگاههای بهرهکشی راهاندازیشده در مناطق آزاد تجاری ازسوی صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی، دستمزدهای گرسنگی دریافت کرده و در شرایط رقتانگیز، زندگی میکنند و قادر به تأمین خانوادههایشان نیستند. چرخه فقر نهتنها حذف نشده بلکه مانند بدهی دولت به صندوق بینالمللی پول، رشد و تداوم یافته است.
بانک جهانی هم در سالهای فعالیت خود بارها ثابت کرده تابع سیاستهای کشورهای قدرتمند اقتصادی است. این بانک در دورهی همهگیری کرونا به بسیاری از کشورهای نیازمند کمک اقتصادی پشت کرد.
اوضاع برای حدود دو دهه بینقص پیش رفت. آمریکا کاری که میخواست را پیش میبرد تا اینکه زمان تسویه حسابها فرا رسید. اواسط دههی ۶۰ میلادی معاملهها در آمریکا نسیه تسویه شدند و ایالات متحده خیلی زود به بزرگترین ابر قدرت بدهکار جهان تبدیل شد.
اوضاع در مدت چند سال به قدری فاجعهبار شد که اوت سال ۷۱ پمپیدو رییس جمهور وقت فرانسه برای اینکه بتواند طلاهای کشورش را از فدرال رزرو بگیرد، همراه تیم سیاسی این کشور یک کشتی نظامی به نیویورک اعزام کرد.
ایالات متحده وارد یک دورهی رکود تورمی شد. ریچارد نیکسون رییس جمهور وقت در پاسخ به کاهش خطرناک ارزش ناشی از وجود مقادیر بیش از حد ارز در حال گردش، ارزش دلار آمریکا در برابر طلا را کاهش داد. او ارزش دلار را به ۱/۳۸ اونس طلا و سپس به ۱/۴۲ اونس رساند.
پیشبینی نیکسون برعکس رخ داد؛ مردم برای خرید طلا به ذخیرههای ملی و استراتژیک حمله کردند. دلار ارزش خود را از دست داد و آمریکا به سمت پرتگاه اقتصادی کشیده شد.
اوضاع بهقدری وخیم شد که نیکسون ۱۵ اوت ۱۹۷۱، امکان تبادل طلا با دلار را لغو کرد. این دستور را «شوک نیکسون» نامگذاری کردند؛ شوکی که قیمت طلا به سطح بیسابقهای در آن زمان رساند و دلار را به مهمترین دارایی وقت جهان تبدیل کرد.
نیکسون با پیشنهاد هنری کسینجر مغز متفکر دولتش از عربستان مهمترین شریک نفتی خود درخواست کرد نفت را «فقط» به دلار بفروشد. آمریکا در مقابل اسلحهی بیشتری به عربستان داد و این کشور را با تهدیدهای ساختگی خارجی راضی به امضای قرارداد فروش نفت در مقابل دلار کرد. اینطور بود که «پترو دلار» متولد شد.
انقلاب ایران و جنگهای طولانی در خاورمیانه، باعث شدند عربستان در مدت یک دهه به مهمترین بازیگر صحنهی نفت جهان تبدیل شود؛ بازیگری که موفق شد سایرین را هم برای پیوستن به قطار پترودلار راضی (یا مجبور) کند.
کشورهای صنعتیِ رقیب آمریکا رفته رفته برای خرید نفت از اوپک مجبور شدند به دلار رو بیاروند؛ به بیان دیگر یا باید چیزی به آمریکا میفروختند یا از بازار بینالمللی دلار میخریدند. در چنین شرایطی دلار به داراییای استراتژیک تبدیل شد و هر روز قدرت بیشتری گرفت.
آمریکا برای دههها با کمک دلار اقتصاد جهان را به بردگی گرفت. قدرت سیاسی نظامی این کشور باعث شد بتواند تصمیمهای خود در تمام نقاط جهان را عملی کند و به یگانه ابر قدرت دنیا تبدیل شود.
این هژمونی در سالهای اخیر اما با چالشهایی روبرو شده است. چین، غول خفتهی این سمت اقیانوس در سالهای اخیر تلاش زیادی کرده آمریکا را به چالش بکشد. ابر قدرت باستانی جهان که در سالهای اخیر به شکل چشمگیری بازسازی شده، آماده است صحنهی بینالمللی را به صحنهای دو قطبی تبدیل کند.
ایجاد یک قدرت اقتصادی، آنهم قدرتی که توان رقابت با تسلط آمریکا را داشته باشد، بدون نفت و پتروشیمی ممکن نخواهد بود. چین هم این را بهتر از هر کشوری میداند. سال ۲۰۲۲ شاید سال آغازِ پایان سلطهی پترودلار بر اقتصاد جهان باشد چراکه عربستان، همکار اصلی آمریکا برای آغاز این سلطه، حالا به سمت رقیب آسیایی متمایل شده است.
عربستان و چین زمانی که اوباما در کاخ سفید بود، برای عقد قرارداد فروش نفت به یوان مذاکره کردند. این مذاکرهها اما برای شش سال مسکوت ماندند تا امروز که دوباره از سر گرفته شدند. بنسلمان همه کارهی سعودیها از نقش کمرنگ شدهی آمریکا در جنگ یمن به سود این کشور و تلاش بایدن برای احیای برجام بدون نظر مثبت او خشمگین است. بایدن بدون جلب نظر سعودی از افغانستان خارج شد و نظر این کشور را هم دربارهی احیای برجام نخواست؛ اینها یعنی عربستان دیگر شریک راهبردی آمریکا (دستکم مثل دههی ۷۰) نیست.
چین بیش از ۲۵ درصد نفت تولیدی عربستان را میخرد. بنسلمان نمیخواهد به بایدن برای کاهش قیمت سوخت در اروپا و آمریکا کمک کند و بایدن هم آماده است ۸۰ میلیون بشکه نفت ذخیره شدهی ایران را بعد از احیای برجام جایگزین نفت عربستان کند.
امروز بیش از ۸۰ درصد نفت جهان با دلار معامله میشود اما سعودی میتواند این تسلط را همانطور که سال ۷۴ به دلار هدیه کرد از او بگیرد.
برای نگارش این مقاله از این سه منبع استفاده شده:
Think BTC is a Dirty Business? Consider the Carbon Cost of a Dollar
Saudi Arabia Considers Accepting Yuan Instead of Dollars for Chinese Oil Sales UNCOVERING THE HIDDEN COSTS OF THE PETRODOLLAR