سجاد بیات
سجاد بیات
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

نقدی بر سخنرانی حامد اسماعیلیون؛ کدام «رویا» دکتر؟

الگوبرداری حامد اسماعیلیون از احتمالا مشهورترین سخنرانی تاریخ اعتراض‌های سیاسی – اجتماعی، شاید تلاشی برای ایجاد رابطه‌ی معنادار بین آن اعتراض و این اعتراض بود اما این تلاش از اساس غلط و محکوم به شکست است.

نمی‌دانم کدام مشاور به اسماعیلیون پیشنهاد کرد سخنرانی خود را با الگو از سخنرانی تاریخی و تکان‌دهنده‌ی ۲۸ آگوست ۱۹۶۳ مارتین لوترکینگ، بر بستر «رویا» ایراد کند اما می‌توانم به قطع بگویم خود اسماعیلیون تمایلی ندارد لوترکینگ ایران باشد. اساسا اسماعیلیون کم‌ترین نزدیکی‌ای با تفکر خشونت‌پرهیز لوترکینگ ندارد.

https://virgool.io/p/uw1uflme94fh/%3Ciframewidth=

او در این سخنرانی که هنوز بعد از دهه‌ها تاثیری شگرف در شنونده دارد، هرگز از نفرت، حذف دیگری و لزوم قطع روابط با هیچ‌کس سخن نگفت. او کسانی که داشت دهه‌ها با آن‌ها می‌جنگید و آن‌طور که در سخرانی خود گفت یک قرن بعد از لغو برده‌داری هنوز او را یک نگرو می‌دانستند را با القاب زشت و سراسر نفر خطاب نکرد.

مارتین لوترکینگ در این سخنرانی تاریخی گفت رویای او این است که روزی پسر یک برده‌ی سابق، همراه یه پسر یک برده‌دار سابق در خیابان‌های جورجیا کنار هم قدم بزنند و «برادرانه» باهم دوستی کنند.

این رهبر بزرگ، در سخنرانی خود در واشنگتن اهداف جنبشش را آن‌چنان شفاف بیان کرد که حتی بزرگ‌ترین نژادپرست‌ها هم نمی‌توانستند آن‌ها را نادیده بگیرند:

ما می‌خواهیم این حقیقت که تمام انسان‌ها برابر آفریده شده‌اند، یک اصل بدیهی باشد.

زمانی که او فریاد می‌زد «رویای من این است که روزی پسران و دختران سیاه در آلاباما بتوانند دست در دست پسران و دختران سفید قدم بزنند»، ۳۰۰ هزار هوادارش از شوق این رویای زیبا و صلح‌آمیز ایستاده اشک می‌ریختند و او را تشویق می‌کردند.

مارتین لوترکینگ که رنج‌های زندگی او قابل تصور هم نیستند، می‌دانست که نفرت و خشونت حتی در مواجهه با پست‌ترین نژادپرست‌های آمریکا، آن‌چیزی نیست که او را به مقصد نهایی برساند چراکه مقصد نهایی او نه از بین بردن آن سفیدپوست‌ها بلکه تثبیت اصل بدیهی برابری انسان‌ها بود.

سخنران رویاپرداز آن روز در واشنگتن، ۵ سال بعد پاسخ آن همه مهر و صلح‌طلبی را با گلوله گرفت و قبل از اینکه چهلمین سال حضورش در این دنیا را تجربه کند، مرگ را در آغوش کشید. سخنرانی او اما پرچم مبارزه‌ی همیشگی برابری‌خواهان شد چراکه آن‌چه او در آن روز فریاد زد، توسط هیچ‌کس قابل رد کردن نبود.

امروز چندین سال بعد از آن روز تاریخی، حامد اسماعیلیون که تا همین یک دهه پیش با دشمنان امروزش دوست بود، رویاهای خشونت‌باری را در برلین فریاد زد. او که سمبلیسم زیبای سخنرانی لوترکینگ در انتخاب محل سخنرانی را درک نکرده، نمی‌داند که «رویا» نمی‌تواند «قطع مذاکره» و «اخراج دیپلمات» باشد؛ حتی اگر یک سوی این‌ها دژخیم حضور داشته باشد.

اسماعیلیون که امروز همراه وحشی‌ترین تئوری‌ها شامل بمباران و تحریم و محاصره‌ی همه‌جانبه‌ی هم‌وطنان خود شده، نباید و نمی‌تواند «رویایی» برای آن‌ها داشته باشد.

کاش او هم مثل لوترکینگ، نفرت را حتی درباره‌ی خون‌خوارترین‌های روزگار کنار می‌گذاشت و برای ما از رویایی می‌گفت که در آن «انسان‌ها» برابرند نه مانند آن‌چه دشمنان او می‌گویند؛ برخی برابرتر.

حامد اسماعیلیونایالات متحدهسیاسی اجتماعیسخنرانی
نویسنده، مترجم و پادکستر
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید