همه چی از یه پرخوری افطار شروع شد. انقدری حلیم و آش خورده بودم که تا چند ساعت نفسم بالا نمیومد. خوردن همه نوع جوشانده هم فقط یه مقدار تنگی نفسم رو بهتر کرد. انگار یه وزنه 10 کیلویی گذاشته بودن رو قفسه سینه من. اما وقتی تو دو روز بعد هم تنگی نفس داشتم دیگه احتمال این که فقط عامل تنگی نفسم پرخوری باشه داشت کمتر می شد. سرفه هم که اضافه شد یه مقداری نگران شدم.
طبق آموزش های فضای مجازی می دونستم یکی از علایم اصلی کرونا، تنگی نفسه. پس منم رفتم تست آنلاین دادم. نتیجه اش شد که مشکوکی و بیشتر مراقب باش اما لزومی نداره به درمانگاه مراجعه کنی. تنگی نفسم کمتر شده بود مثل اینکه وزنه رو قفسه سینه ام شده بود 8 کیلو، اما سرفه هام بیشتر شده بود. از 4030 هم زنگ زدن چهار تا سوال پرسیدن و گفتن ان شاء الله که چیز خاصی نیست اما بیشتر مراقبت کن. سرفه هام خشک شده بود و واقعا دیگه داشت اذیت می کرد. دوباره که تست آنلاین دادم این بار گفت که بهتره به درمانگاه مراجعه کنی. چند ساعت بعدش از 4030 هم زنگ زدن و گفتن این که تنگی نفست چند روزه تداوم داره بهتره خونه بمونی و بری هر چه زودتر آزمایش بدی.
اوایل اپیدمی کرونا تا جایی که می شد دورکاری میکردیم اما تو اردیبهشت یک روز در میون میومدیم سرکار. البته من از ترس مترو، هر روز با اسنپ میرفتم و میومدم. ژل ضدعفونی تو جیبم. تو مسیر هم ماسک میزدم (البته از این ماسک دوختنیا). خلاصه هم رعایت می کردم هم صد در صدی نبود. به مسئولمون که گفتم از 4030 زنگ زدن یه متری رفت عقب و گفت تو که میتونی از خونه کار کنی، برو خونه.
فرداش رفتم آزمایش دادم. یه درمانگاه تو محلمون شده بود پایلوت و تست و معاینه اونجا انجام می شد. رفتم تو درمانگاه هیچ کسی نبود به جز سه تا دکتر. گفتن تا دکتر لباس مخصوص بپوشه صبر کن. هر چی در و دیوار نگاه کردم چهار تا اطلاعات به درد بخور درباره کرونا پیدا کنم چیزی ندیدم. خانمه اسم و کد ملی ام رو پرسید و فرستاد پیش دکتر برای معاینه. دکتره یه دستکش کلا دستش بود و یه ماسک جراحی رو صورتش. معاینه که کرد گفت چیزی نیست فقط محض اطمینان تو خونه دو متری از بقیه فاصله بگیر، ماسک رو از صورتت بردار، دارو ها رو هم بخور، الان ازت یه آزمایش مخاط هم میگیرن، یه سی تی اسکن هم برات مینویسم و برو انجام بده! تعریفمون از چیزی نیست یه مقداری متفاوت بود!
معاینه اش که تموم شد تو دفترچه دارو و آزمایش رو نوشت و گفت بشین بیرون ازت آزمایش بگیرن. دیدم یه خانومه با تجهیزات کامل روپوش و شیلد و دو لایه ماسک اومد. گفت روبرو رو نگاه کن و با یه چیزی شبیه گوش پاک کن البته بزرگتر ازم آزمایش مخاط گرفت و گفت 5 6 روز دیگه جوابش میاد. اگه کسی قرار بود این همه مجهز باشه دکتر بود که معاینه می کرد این خانوکه که تماس خاصی نداشت با ما. البته کار خانومه درست بود و دکتره خیلی از خودش مراقبت نمیکرد گویا.
دکتر کارت یه آزمایشگاه رو تو هفت حوض داد گفت برو اینجا و امروز حتما سی تی اسکن بگیر. داشتم اسنپ می گرفتم که گفت انقدر دنبال قیمت نباش این کارش خوبه و امروز جواب میده. گفتم دارم اسنپ میگیرم. گفت آها و رفت. جدا از این برخورد، کلا روحیه تیم درمانگاه خیلی تعریفی نبود و حوصله نداشتن چیزی رو توضیح بدن حتی وقتی هیچ مراجعه کننده دیگه ای هم نبود که سرشون شلوغ باشه. البته هم اونا حق دارن چون شرایط کاریشون خیلی پر استرسه هم اون مریضی که هیچ آموزش قبلی برای این شرایط ندیده و منتظره ببینه کرونا گرفته؟ معلوم نیس چند نفر از خانواده اش رو خودش آلوده کرده؟ یا ممکنه که ... .
رفتم آزمایشگاه. خیلی شلوغ بود. همه هم خیلی دوستانه بغل هم نشسته بودن! گفت برای 10 شب وقت داریم، خوبه؟ گفتم اوکی و اومدم بیرون. تو مسیر با اسنپ همش سعی میکردم سرفه نکنم. اما نمی شد و یه سرفه خشک همانا و خوف کردن راننده همان. هر چند که ماسک و وسایل استریل داشتم اما خوب ترسناک بود برای اون بنده خداها!
شب آزمایش دادم. شد 230 تومن هزینش که 50 تومنش رو بیمه تامین اجتماعی داد و 180 رو خودم. نتیجه رو دادن یه ربع بعد. مستقیم رفتم همون درمانگاه چون شبانه روزی بود. بازم هیچ کسی نبود. دکتر گفت واستا الان میام. یه ده دقیقه با گوشیش پیاماش رو خوند و دستکش دستش کرد و آزمایش ها رو دید. گفت خدا رو شکر چیزی نیست. به جز تو این عکس که چیزهایی خوبی نشون نمیده. کلا همش میگفتن چیزی نیست اما ... .
کلا تو برزخ مونده بودم. تو خونه حتی زمان خواب هم ماسک میزدم. همش دستم رو میشستم. موقع خواب نیم ساعت سرفه های خیلی ترسناکی داشتم. تنگی نفس بهتر شده بود اما بود همچنان. چشم هام هم رگه های خون داشت که یکی از علایم جدید کرونا بود. هم خیلی از علایم رو نداشتم مثل تب و از دست دادن حس بویایی، سردرد و ... هم یه سریاش رو داشتم. هیچ کاری از دستم برنمیومد جز انتظار. منتظر 5 6 روز آینده که جواب قطعی آزمایش کرونا بیاد.