منم مثل خیلی ها تو طول روز با دیدن یا شنیدن بعضی اتفاقها می رم بالای منبر و شروع میکنم به نصیحت بقیه و نفرین به زمین و زمان که چرا کشورمون اینجوریه، محل کار اینجوریه، دانشگاه و تحصیل این وضعیتشه و و و . اما تصمیم گرفتم تو این آخرین ساعت های سال 99 (که به قول خداداد ...) بیام از تلاش های کوچیکی بگم که خودم انجام دادم تا به جای غر غر و فحش دادن، به سهم خودم بهبود کوچیکی تو محیطی که بودم ایجاد کنم. شاید نوشتن این متن به درد بقیه هم بخوره و شایدم برای اینکه به خودم حس بهتری داشته باشم دارم می نویسم!
تو دوران دانشجویی از اونجایی که خیلی آدم برون گرایی نبودم به جز در برخی موارد (!)، به جای این که بین کلاس ها تو حیاط دانشکده علوم ریاضی با بچه ها گرم بگیرم تو تایم های خالی اکثرا تو سایت دانشکده بودم و الکی وقتمو پر میکردم.
سایت دانشکده بالای سی تا سیستم داشت که یک سومشون درست کار میکرد و بقیه همشون یه مشکلی داشتن. قطع بودن شبکه، کندی سیستم، ویروسی بودن، موس هایی که باید یه دفتر میزاشتی زیرش تا کار کنه و مشکلات ساده ای که قابل حل بود اما چون مسئول سایت بیشتر وقت ها تو دفتر خودش نشسته بود، به حال خودشون رها شده بودن.
فکر کنم سال سوم دانشگاه بود که چون خیلی کلاس هام پرت و پلا شده بود تو دانشکده ها و روزهای مختلف، کلی تایم اضافی داشتم. اول سعی کردم برم کتابخونه. تقریبا خیلی از کتاب های شعر و داستان رمان (سخیف) و تاریخی و دایره المعارف که چاپ جدید بود رو خونده بودم تا اینکه احسان، دوستم، بهم گفت بریم کار دانشجویی سایت دانشکده. دروغ نگم هدف اصلی من از کار دانشجویی امکان دانلود همزمان با 10 15 تا سیستم بود که البته فقط دانلود میکردم و هیچوقت از فایل های دانلود شده استفاده نمیکردم. به قول بچه ها کرم اون زمانم دانلود کردن بود، فیلم بلوری، بازی یا نرم افزار. مهم نبود چی باشه دیدن پر شدن درصد دانلود منو ارضا میکرد.
مسئول سایت هم خوشحال از این که دو تا نیرو پیدا کرده، چند تا سیستم داد درست کنیم. منم قبلا و همزمان تو اتکا کار سیستم می کردم و عوض کردن ویندوز و عیب یابی و اسمبل خوراکم بود. چند تا سیستم که تموم شد رفتیم سر سیستم های سایت. مشکلاتشون خیلی ابتدایی بود اکثرا. شل شدن اتصالات و وجود یک آنتی ویروس سیمانتک که سیستم ها رو کند میکرد، ولی ویروسی رو پاک نمیکرد. به مسئول خیلی اصرار کردیم که سیمانتک رو پاک کن، قبول نمیکرد و می گفت خیلی خوبه و اورجیناله و از این حرف ها که بعدا که تو بازار تفاوت قیمت فاکتور رسمی و خرید آنتی ویروس رو دیدم فهمیدم
ممکنه منافعی در وسط باشه و نباید بیش از حد گیر داد.
خلاصه اون زمان آنتی ویروس رو بورس eset بود که آپدیت های آفلاین قابل دانلود از سایت سافت گذر هم داشت. با پاک کردن سیمانتک و نصب ایست انگار سیستم های جون تازه ای گرفته بودن. نصب انتی ویروس جدید بدون هماهنگی بود و ممکن بود سرش بندازنمون بیرون اما ب نظرمون اون زمان کار درستی بود. تازه کار دانشجویی رو از دست میدادیم 15 هزار تومن ماهیانه حقوقش بود که در حد چند تا ساندویچ بود.
بعد رفتیم سر مشکل موس ها. اکثر موس ها نیاز به پد موس داشتن. موس ها از اون توپی قدیمیا بودن یا لیزری که با پد موس خیلی بهتر کار میکردن. درخواست خرید پد موس دادیم و چند وقت بعد پد موس با آرم دانشگاه برامون اومد، کلی ذوق کردیم و باهشون عکس انداختیم حتی! و البته امتیاز و تشکرش رفت تو رزومه مسئول سایت که چقدر زحمت کشیده!
تشویق به مذاق مسئول سایت خوش اومده بود و بهمون گفت دیگه چه ایده ای دارید ما هم گفتید از 30 تا سیستم فقط 5 تاشون تا رم مناسبی دارن (سیستم های مخصوص دانشجویان ارشد) بقیه خیلی کند کار میکنن. اگه رم 10 تا سیستم رو بزاریم رو رم 10 سیستم دیگه 10 تا سیستم سرپا داریم به جای 20 تا سیستم کند. گفت خوب نامه میزنم درخواست رم میدم. نامه زده شده و یه سری قطعات جدید خیلی راحت برامون اومد و ما در این سوال ماندیم
اگه انقدر راحت قطعه میدن چرا تا الان نامه زده نشده بود؟!
خلاصه با عوض کردن انتی ویروس و اضافه شدن پد موس و ارتقا سیستم ها سایت دانشکده هم شلوغ شده بود. از ولش کن سایت که همه سیستم هاش کنده رسیدیم به جایی که بچه ها دیگه زورشون میومد با خودشن لپتاپ بیارن وقتی سیستم خالی تو سایت هست!
شاید به جز دوستای نزدیکمون کسی نمیدونست که بهبود سیستم های سایت دانشکده علوم ریاضی از سال 87 به بعد کار کیه اما ما خودمون اینو میدونستیم و چون بچه ها دیدن میشه با رسیدگی سیستم ها رو روبراه نگه داشت برای کارمند مسئول سایت داستان درست کرده بودیم چون کسی که طعم رفاه رو کشیده باشه با از دست دادنش اعتراض میکنه!
زمانی که داشتم اتاق کارمون رو تحویل میدادم از اینکه با کوچکترین مشکلی مسئول سایت مجبور بود بیاد پای سیستم و حتی اساتید کلاس هاشون رو میتونستن تو سایت دانشکده برگزار کنن یه حس خوبی داشتم و همش تو ذهنم آهنگ های حماسی پلی می شد! درسته که دانشجوی خوبی نبودم اما حداقل یه اثر مثبت توی دانشکده گذاشته بودم.
پانوشت 1: واقعا ادعایی ندارم که کار خفنی کردیم اما به جای این که مثل بقیه بشینیم تو اتاق و در حد رفع تکلیف طور بریم جلو، ریسک کردیم و وقت گذاشتیم و نتیجش ملموس بود و خوشحال بودیم و هستیم و خواهیم بود!
پانوشت 2: برای کسی که از محتوانویسی و سئو پول در میاره نوشتن بلاگ شخصی خیلی سخت شده چون همش با خودت میگی اگه یه متن جاش مینوشتم میدونی چقدر ورودی داشت اما همه چی پول نیست و قراره با نوشتن بعضی چیزها حال خودم خوب باشه و ویرگول زخم!