ذکر ابراهیم بن ادهم
....آن سیمرغ قاف یقین، آن گنج عالم عُزلت،....آن پروده لطف و کرم، ...متقی بود و.....مقبول همه بود و بسی مشایخ را دیده بود و با امام ابوحنیفه صحبت داشته بود و جنید گفت : کلید علم های این طریقت، ابراهیم است.
و یک روز پیش ابو حنیفه در آمد. اصحاب ابوحنیفه وی را به چشم تقصیر نگرستند، بوحنیفه گفت: سیدنا ابراهیم.
اصحاب گفتند : این سیادت به چه یافت؟
گفت : بدانکه دائم به خدمت خداوند مشغول بود و ما به خدمت تن های خود مشغول.
.....
در مناجات گفته است : الهی! تو می دانی که هشت بهشت در جنب اکرامی که با من کرده ای اندک است و در جنب محبت خویش و در جنب انس دادن مرا به ذکر خویش و در جنب فراغتی که مرا داده ای، در وقت تفکر کردن من در عظمت تو.
یا رب مرا از ذل معصیت به عز طاعت آور.
الهی! آه! آنکه تو را می داند نمی داند، پس چگونه باشد حال کسی که تو را نداند؟ ....
نقل است که یکی گفت : مرا وصیتی بکن.
گفت :خداوند را یاد دار و خلق را بگذار.
دیگری را وصیتی کرد، گفت : بسته بگشای و گشاده ببند.
گفت : مرا این معلوم نمی شود.
گفت : کیسه بسته بگشای و زبان گشاده ببند.
.....
ص۵۳ تا ۶۱
* کتاب برگزیده تذکره الاولیاء عطار نیشابوری - قم- حضور - ۱۳۸۶