ویرگول
ورودثبت نام
Z@hrA,N👣
Z@hrA,N👣
خواندن ۷ دقیقه·۹ ماه پیش

افیون

افیون، مخدر، تریاک، دارا و ندار نمی‌شناسد. سمت آن بروی وبال گردنت می‌شود. شیره ی روح و جسمت را تا قطره ی آخر میمکد و پوست و استخوانی، زار، نحیف و بی جان را تحویل روزگار می‌دهد. ماده ای که نامش همه را می ترساند. با جان آدم ها بازی می‌کند، روحشان را درگیر می‌کند، جوانی، سلامتی، احساس، عشق، اندک اندک همه ی داشته هایت را می‌گیرد. خودت را از خودت می‌گیرد. تو را با تمام آرزوهایی که داشتی غریبه می‌کند. نه نایی، نه نوایی نه روحیه ی شادابی، نقل محافل و مسخره ی عام وخاصت می‌کند. سکوت پشت سکوت را برای خانواده و دوستان ارمغان می آورد.اعتیاد حصاری را برای فرد مبتلا به مواد ایجاد می‌کند که او در این حصار اسیر می‌شود و حاضر به آزادی و دست کشیدن از آن لذت کاذب نیست. ماده ای که جهان واقعی را از شخص می‌گیرد و شخص مریض، درگیر و وابسته به جهانی می‌شود که جز پوچی، تعفن، خماری حاصلی به همراه ندارد.

افیون ، مخدر ، نامی که والدین را همیشه نگران می‌کند. نگران از سلامتی فرزندانشان باعث می‌شود آنها را از رفاقت با هر مدل آدمی برحذر کنند. ماده ای که هیچکس با کاربردش ناآشنا نیست. ماده‌ای که آمار قربانیانش را نمی‌توان در طول تاریخ شمارش کرد. ماده ای که هنوز هیچکسی نتوانسته مصرف آن را در دنیا کاهش دهد.گران، ارزان، هیچ دولتی، هیچ ملتی، هیچ سیاستمداری، هیچ ورزشکاری، هیچ کجای دنیا نتوانسته با آن به صورتی مقابله کند که اثر گذار باشد و یا دست کم اتفاق مثبتی را در تقابل با این افعی رقم بزند.

در فیلم، سریال، کتاب، مجله، کف خیابان کم شاهد قربانیان مواد مخدر نبوده ایم. کم از عوارض مصرف این مواد نشنیده ایم.کم راجب این موضوع و گردانندگان و مصرف کنندگانش مطلب طنز نشنیده و نخوانده ایم.اما سوالی که ذهنمان را درگیر می‌کند این است ، چرا با وجود تمام عوارض و عواقب جبران ناپذیر، هنوز آدم ها به سمت این ماده کشیده می‌شوند و به محض درگیری و اعتیاد به این ماده، همه چیز را فدای این سم مهلک می‌کنند.

سالها داستان های دردناک تجاوز و سوءاستفاده از دختران جوانی که در گرداب این ماده گرفتار شده اند، شنیده اید. کودکانی که بخاطر فقر و اعتیاد پدر، مادر، یا هردو فروخته شده اند. زندگی زن و شوهرهای جوانی که شروع نشده بخاطر لغزش یکی از زوج ها و مصرف مواد به جدایی منجر شده و یا قتل های خانوادگی که توسط مصرف کنندگان شیشه رقم خورده و مردی سر همسر یا مادرش را چون گوسفند ذبح کرده و در شرایطی نبوده که انسان بودن موجودی که دارد سلاخی می‌کند را بفهمد.

کم نبوده افراد معتادی که بخاطر استفاده از سرنگ آلوده و مشترک هم جان خود و هم خانواده ی خود را به خطر انداخته و آنها را به سمت مرگ سوق داده اند . کم نبوده جنازه ی پسران و دختران جوانی که هر کدام می‌توانستند در این سرزمین به هنرمندی ، اندیشمندی ، مهندس توانمندی، ورزشکاری و..... تبدیل شوند. اما غول سیاه اعتیاد ، وسوسه های شیطانی و حسادت برخی از دشمنان به ظاهر دوست ، سرنوشتشان را به مرگ میان خرابه های یک شهر، گوشه ی خیابان ، کنج یک کوچه ی بن بست و.... کشاند .تمام آمال و آرزوها دود شده و به هوا رفته و دخترکی با چهره ای نزار و تکیده لحظات آخر عمر را به روزگاری می اندیشد که هنوز بهار بود و او میان دست های پدر از آرزوهایی میگفت که حالا جز حسرت و ماتم برای آرزوهای به فنا رفته ، احساسی نمانده و دلتنگی برای دیدار دوباره ی پدر و لمس دستانش که شاید هیچ وقت تکرار نشود ، پسری جوان، در کوچه پس کوچه های شهر، با تنی خسته و صورتی داغان و چشمانی کم فروغ، در جستجوی صدای مهربان مادری که هنوز منتظر است فرزندش شبیه روزهای کودکی سرحال و چابک خودش را در آغوش مادرش پرتاب کند و عطر مادرانه اش را به آغوش بکشد.

شاید اعتیاد از یک اعتماد به نفس و دست کم گرفتن مواد مخدر شروع می‌شود. ابتدا محض تفرّج و خوشی های لحظه ای، اما مزه ی آن که زیر زبان برود، دل کندن از آن مشکل یا که محال می‌شود. درد جدایی از این ماده، کشنده و طاقت فرساست. کار هر کسی نیست ترک کردن این ماده برای ابد الدهر و دیگر سراغی از آن نگرفتن، چه بسا آدم های زیادی که در دام اعتیاد افتادند و به محض اقدام به ترک این ماده و فاصله گرفتن، دوباره وسوسه شده و شدید تر از قبل به این ماده وابسته و گرفتار شده اند.

اعتیاد کابوسی است که همه ی ما را تهدید می‌کند. در هر سن و سالی، در هر موقعیت شغلی و در هر طبقه ای از جامعه می‌تواند تو را به دام خود بیندازد.

این همه برنامه برای مبارزه با مواد مخدر در جهان که صورت گرفته، این همه کمپ و کلاس های ترک اعتیاد، اما هنوز دنیا اندر خم یک کوچه است، روز به روز از این ماده ورژن های جدیدی تولید می‌شود و به دست نسل جوان می‌رسد.

این همه آگاهی بخشی در زمینه ی مواد مخدر سنتی و صنعتی، این همه همایش، این همه برنامه ریزی برای پیشگیری از اعتیاد، نتوانسته به خوبی میان اذهان عمومی جامعه جا بیفتد، از طرفی سوداگران و مافیای مواد و شراکت و نفوذ آنها در دستگاه های دولتی، کار را برای دایره ی مبارزه با مواد مخدر تا حدی دشوار کرده است.

تا دهه ی هشتاد در صدا وسیما برنامه ها و مستند هایی درباره ی مواد مخدر و قربانیان یا نجات یافتگان آن ساخته و پخش می‌شد. اما اندک اندک صدا و سیما و باقی رسانه ها از این پدیده ی مهم و خطرناک فاصله گرفته اند، یا دغدغه هایشان عوض شده و دیگر کمتر به این موضوع پرداخته می‌شود.

قطعا در میان بستگان، دوست و آشنا عزیزانی را می‌شناسیم که درگیر این ماده ی ویران کننده هستند.یا آدم هایی که در محله و شهر از بابت اعتیاد شناخته شده هستند.

سال اولی که وارد محله مان شدم، همان روزهای ابتدایی، بودند کسانی که آمار در و همسایه و آدم هایی که ساکن محله هستند را به دستمان بدهند. یکی از آدم ها فرد معتادی بود که در گرما و سرما خیابان را گز می‌کرد و گاهی برای گذران زندگی از مردم پولی طلب می‌کرد. مردی که طبق شنیده ها از خانواده مرفه و خوبی بوده اما اعتیاد خانمان سوز او را به این روز کشانده، اما چه خوب که مردم محله هیچ وقت نسبت به او بی اعتنا نبوده اند و حواسشان به آن مرد بوده و هست. مادرم گاهی در فصل تابستان و گرمای سوزان جنوب هر از گاهی اسم این فرد را زمزمه میکرد و می‌پرسید الان کجاست و معلوم نیست چگونه با این گرما سر می‌کند. دلت می‌سوزد و کاری از دستت برنمی آید، برادرم میگفت تا چند سال پیش هم از بستگانش شخصی با ماشین مدل بالا به سراغ این آدم رفته و از او خواسته برای ترک همراهش بیاید و دوباره می‌تواند با کمک او زندگی دوباره ای را شروع کند. افسوس که دل کندن از منجلاب اعتیاد به آسانی میسر نیست، ترک آن دشوار و وسوسه نشدن بعد از ترک، قدرت بالا و انگیزه ی مضاعف می‌طلبد.

شاید واژه ی مواد مخدر شما را به یاد فیلم سینمایی «تاراج» و شخصیت محبوب و جذاب زینال بندری بیندازد. قاچاقچی موادی که بعدها تنها فرزندش نیز به هروئین اعتیاد پیدا می‌کند و مسیر زندگی زینال نیز عوض میشود. یا شاید مواد مخدر شما را با آه و حسرتی از جنس نابودی ستاره ای چون دیه گو مارادونا مواجه کند. اسطوره ی فوتبال جهان و مرد تکرار نشدنی آرژانتین و مستطیل سبز که با اعتیاد به این بلای خانمان سوز، نه تنها باعث زوال خودش و از هم پاشیدن خانواده اش شد، بلکه رویاها و خاطراتی را که می‌توانست برای خودش، ملت آرژانتین و همه ی فوتبال دوستان سراسر دنیا رقم بزند، به غیر ممکن ترین شکل ممکن بر باد فنا داد و او ماند و اعتیاد، حواشی و اعتباری که دیگر آن وزن سابق را نداشت.

مواد مخدر مرز نمی‌شناسند، تمام مرزها را درنوردیده و هر روز قربانیان تازه ای می‌گیرد. چهره های مشهور، آدم های معمولی، خواننده، بازیگر، ورزشکار، زن، مرد، کودک به هیچ احدی رحم نمی‌کند. همه را با خود به قعر می‌برد اگر حتی برای لحظه ای نسبت به استفاده از آن تردید کنیم، یا خودمان را فریب بدهیم. اولین اشتباه گاهی می‌تواند به قیمت از دست رفتن همه چیز تمام شود.

خرید و فروش و قاچاق مواد مخدر یکی از پردرآمدترین و سودمند ترین تجارت های حال حاضر جهان است. کارتل های مواد مخدر در سرتاسر دنیا به خرید، فروش، تولید و توزیع مواد مخدر مشغول هستند و بازی با جان آدم ها روز یه روز آنها را مرفه تر، بی رحم تر و قدرتمندتر می‌کند.

به امید روزی که دنیا از غول اعتیاد رهایی یابد ?



مواد مخدّربه یاد کشته شدگان آتش سوزی کمپ ترک اعتیاد لنگرود?پروانه ها وقتی که می سوختند32 نفر ?با توکل بر خدا به امید روزهای خوب
یه آدم معمولی،که خوندن ونوشتن رو دوست داره، والبته خندیدن:-)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید