بودن یا نبودن
عشق یا نفرت
خوب یا بد
زشت یا زیبا
تصور آدم ها از زندگی چیست، تعریف آنها از خوشبختی چیست؟ زندگی ایده آل به چه شکل است؟
به یک معترض جهت تعریف زندگی در ایران با حاکمیت جمهوری اسلامی نیازمندیم. کاملا تعریف ساده ای پیش روی آنهاست...
به شرح زیر...
من بدبختم، تو بدبختی، اون خوشبخته « او کیست؟ یک انسان آگاه و خردمند که در بهشت برین، دیار بهترین ها، جهان اولی ها، منجیان بشریت زندگی میکند. و آنچه خوبان همه دارند، غرب یکجا دارد.
ما بدبختیم، شما بدبختید، آنها خوشبختند.«بخش دوم آنها به در و همسایه، کشورهای حاشیه ی خلیج فارس، سامورایی ها وشرق آسیا برمیگردد.»
کنایه از معترضین در واقع به طیف براندازان اشاره دارد. و گرنه ما نیز معترضیم اما نه در حدی که تمام حوادث طبیعی و غیر طبیعی ایران، غرب آسیا و جهان را از چشم جمهوری اسلامی ببینیم و این انگشت اتهام ذره ای این طرف و آن طرف را نشانه نرود.
معمولا طیف اپوزسيون و براندازان ناکام، یک قانون نانوشته را سرلوحه ی کار خود قرار داده و طبق این قانون، اهداف خود را پیش میبرند.
قانون یادشده، « خودشونه» نام دارد. مراد از خودشونه حاکمیت جمهوری اسلامی و افرادی هستند که در خدمت این نظام انجام وظیفه میکنند.
گوشه هایی از قانون « خودشونه» با زیرنویس و ترجمه عامیانه را برای شما می آوریم.
1_ آتش زدن اماکن عمومی، چاقو کشی، هتک حرمت به مقدسات
مورد اول دو معنا دارد. معنای اول : جمهور انقلابی به سیم آخر زده و میخواهد کار نظام را تمام کند. این قبیل واکنش ها در هر انقلابی طبیعی است و انقلاب 57 هم ملت به همین اعمال و عکس العمل ها روی آوردند.
به محض پخش تصاویر از صداو سیمای میلی، انقلابیون دست به انکار زده و میفرمایند :کار ما نیست، کار خودشونه، میخوان اعتراضات را به حاشیه بکشانند.
یه نکته ی مهم : مقدسات همیشه خط قرمز مردم بوده و حتی در انقلاب 57 کسی پا را فراتر از خط قرمز نگذاشته است.
2_در بحبوبه ی آشوب و جنگ داخلی، هر اتفاقی که رخ دهد، هر مرگی که اتفاق بیفتد، نقش پررنگ جمهوری اسلامی را نمیتوان نادیده گرفت. با استناد به قانون «خودشونه» همه ی جوانان، آدم هایی که در این ایام به هر طریقی جان خود را از دست میدهند. هیچکس به مرگ طبیعی نمرده و همه را جمهوری اسلامی از دم تیغ گذرانیده، اصلا بعد از انقلاب 57 و حاکمیت جمهوری اسلامی چیزی بنام مرگ طبیعی وجود دارد؟
3_ترور های داخلی، حملات تروریستی همه کار نظام مستبد و ظالم جمهوری اسلامی است. بنا به منطق براندازان، جمهوری اسلامی با کشته سازی عوامل خود سعی دارد،مظلوم نمایی کند و به همین شیوه به بقای خود ادامه دهد، اما زهی خیال باطل که اتاق فکر براندازان دست آنها را خوانده و دیگر حنای ج، ا، ا، برای آنها رنگی ندارد، البته که از همان ابتدا برای آنها رنگی نداشت.
4_با بررسی های انجام شده و طی تحقیقات گسترده اپوزیسون و فعالان برانداز، هر گروهی که در خدمت اهداف جمهوری اسلامی و در راستای قدرت و پیشبرد اهداف او عمل کند. تروریست و جیره خوار محسوب میشود.
سپاه پاسداران در نزد آنها منفورتر، وحشیانه تر و ظالم تر از سازمان های سیا، موساد و حتی ساواک دوران پهلوی است.
نصف بدبختی های مملکت زیر سر سپاه و نصف دیگر زیر سر رهبر جمهوری اسلامی قرار دارد.
از دیدگاه مبارزان آزادی خواه وصلح طلب جنبش «ز، ز، آ»، زندگی در ایران با حاکمیت فعلی، فرقی با مرگ ندارد. آنها چون انسان های نخستین زندگی کرده و از ساده ترین امکانات نیز محروم مانده اند. سرزمینی که نمیتوان به آبادانی او امیدوار شد مگر به شرطها و شروطها، که شرط اصلی خوشبختی و جهان اولی بودن و توسعه یافتن، براندازی جمهوری اسلامی و روی کار آمدن حکومتی که هنوز نام و نشان و ایده هایش مشخص نیست.
طی آخرین تحقیقات آزمایشگاهی براندازان، جمهوری اسلامی با معجون جادویی بنام «ساندیس» طرفداران خود را مسحور نمایش خود کرده و از عوارض جانبی این معجون میتوان به موارد ذیل اشاره کرد :
1_تاری دید : « افراد مذکور با نوشیدنی این معجون دچار تاری دید شده و فجایع فرهنگی، زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی را نمیتوانند با کیفیت فول اچ دی مشاهده کنند، از همین رو از این نظام فاسد حمایت میکنند.»
2_توهم : « یکی از شایع ترین عوارض این معجون توهم اکثریت بودن است. آنها توهم دارند و فکر میکنند، جمهوری اسلامی از خیل عظیم ارادتمندان و هواداران برخوردار است، در صورتی که با اندکی ریز بینی و دقت متوجه خواهید شد که هشتگ ها و اکانت های فضای مجازی خلاف این امر را بازگو میکند. و بر سر نخواستن جمهوری اسلامی دعواست.»
3_سندرم دست و پای بیقرار : « یکی از خطرناک ترین علائمی که با نوشیدن «ساندیس» درون حامیان «ج ا ا» دیده میشود. سندرم دست و پای بی قرار است. به این صورت که با اولین فراخوان حاکمیت، افراد مسخ شده، پاهایشان برای راهپیمایی در دفاع از نظام جمهوری اسلامی به حرکت در آمده و ناخواسته پا به میدان میگذارند و دست هایشان خود به خود بالا رفته وشعار سر میدهند.»
4_اعتیاد : «خوردن این معجون اعتیاد آور است، و طرفداران اندک جمهوریاسلامی همه ساله 13آبان، 9 دی ماه، 22 بهمن، ظاهرا تفنّنی، اما برای رفع خماری یکساله به نوشیدن این معجون روی می آورند.»
اپوزسيون، این دلسوختگان وطن، براندازان ناکام که خواب را بر چشمان خود حرام نموده و شبانه روز برای سرنگونی این نظام توتالیتر تلاش میکنند. خود که منکر دست های یاری رسان و حمایت های مالی جناب محمد بن سلمان « وی یکی از شخصیت های برجسته ی منطقه در کشتار مردم بی گناه یمن، سوریه، عراق میباشد. فردی شجاع که قدرت، سخاوت و انتقاد پذیری اش تحسین جهانیان را برانگیخته و تاثیر پذیرفته از جان ویک، هانیبال، و از طرفداران پروپاقرص فیلم «ارّه» میباشد. ایشان به حدی مصلح و نقد پذیر هستند که مخالفان خود را به وسیله ی «اره» تکه تکه کرده و آنها را درون اسید حل مینماید» جا دارد ما به جای اپوزسيون قدر نشناس، از حمایت های بی دریغ این فرد نیک و شایسته مراتب قدردانی را بجا آوریم.
بنا به دیدگاه جمعی از اندیشمندان برانداز، طیف فریب خورده، نادان و ارزشی طرفدار جمهوری اسلامی، از عصر حجر پا را فراتر نذاشته و هنوز در جهل دست و پا میزنند و به نام آزادی و برای آزادی میتوان آنها را از درختان خیابان ولیعصر آویزان کرده یا با سنگ و پنجه بوکس و چاقو از خجالتشان درآمده و یا جمجمه ی آنها را شکافته و بدین گونه به زندگی خفت بار و اسارت آنها خاتمه دهیم.
براندازان، آدم هایی بی نهایت مهربان هستند که با قلبی زلال و عشقی بی پایان به وطن و ملت ایران خدمت میکنند و هنوز در جستجوی کلید و ورود به خاک پاک ایران هستند. با آمدن آنهاست که ایران رنگ امید و آگاهی و صلح میگیرد و دیگر میشود راحت در کوچه و خیابان تانگو و سالسا را پیش چشم همگان به تصویر کشید، از کلوب های شبانه دیدن کرد و خوش بود و زندگی را به معنای واقعی تجربه کرد. برای آنها همه ی عقیده ها محترم و همه ی ادیان قابل احترام هستند. مگر عده ی قلیل ساندیس دوست که ریختن خونشان مباح است و میشود با مشورت از محمد بن سلمان، به زندگی آنها خاتمه داد و چراغ سبز را برای نتانیاهو، بایدن و وحشی های کراوات زده روشن کرد.
سخن آخر
طبق اخبار واصله به دلیل شرایط نامساعد جوی، انقلاب اپوزسيون به تعویق افتاده و تا صد سال آتی انقلاب درفضای مجازی به راه خود ادامه خواهد داد.
تا درودی دیگر بدرود ??