ویرگول
ورودثبت نام
زاغْ بور
زاغْ بور
خواندن ۵ دقیقه·۱ ماه پیش

روزگار غریبی است نازنین

درست چند روز پیش بود که با این صحنه مواجه شدم . قبل تر از این ، جادوگر ها و فالگیر ها رو فقط در داستان ها شنیده بودم اما حالا داشتم در لایو یوتیوب یک فالگیر میدیدم . فالگیر خانمی بود چهل ، پنجاه ساله که لباس نارنجی پوشیده بود و موهای ژولیده مشکی و به هم ریخته ای داشت پس زمینه اون نقش و نگار های عجیب داشت با تم آبی و اعداد 3 و 6 و 9 ، درست همون جوری که از محیط پیرامون یک فالگیر انتظار میره . مردم از او دو خواسته بیشتر نداشتند :


  • 1_ تاریخ تولدشان را به فالگیر می گفتند و از او میخواستند که آینده شان را به آنها بگوید
  • 2_ از او میخواستند که برایشان فلان دعا را بکند(بعضی ها هم میگفتند که فلان دعا را بنویس)





ساز و کار خانم فالگیر به این صورت بود که مردم یکی ، دو دلار برای او میریختند و بعد خواسته شون رو انجام میداد .هر از چند گاهی هم از قسمت چت ، خواسته کسایی که پولی نریخته بودند را انجام میداد اما به دلیل زیاد بودن پیام ها و مراجعت زیاد مردم به این خانم شانس اینکه پیامی در قسمت چت دیده بشه خیلی کم بود.

مردم میومدن و ماه تولد خودشون رو میگفتند . فالگیر هم یکسری کلمات عجیب و غریب سر هم میکرد و بخت و آیندشون رو به آنها میگفت . چیز های جالبی هم میگفت .

مثلا میگفت : تو در ماه آینده پیغامی از کسی دریافت خواهی کرد ، از یک دوست ، یکی از اعضای خانواده ، یکی از همکاران ، یکی از فامیل و ... "نمیدانم ، الله اعلم"

اولا همه ما میدونیم که به طور طبیعی هم در یک ماه از یکی از اطرافیان حرفی یا پیغامی دریافت خواهیم کرد و این که چیز عجیب یا پیش گویی نیست اما فرد مراجعه کننده تشکر و سپاسگزاری میکرد بابت این غیب گویی!

دوما یعنی چی که الله اعلم ؟ خب داری پول میگیری که بدونی و این نمیدانم گفتنت دیگه چیه؟!

کمی که گذشت به آن کلمات عجیب و غریبی که میگفت توجه بیشتری کردم و به راز آنها پی بردم .

او دو سیاره از هشت سیاره منظومه شمسی را انتخاب میکرد و نام انگلیسی آنها را همراه با وضعیتشان نسبت به هم برای شما می آورد و بعد یک نتیجه کاملا تصادفی میگرفت . مثلا میگفت : مارس تو با ژوپیترت زاویه کسینوسی تشکیل دادن پس به زودی پولدار خواهی شد!

بعد کلمات "شمست" و "قمرت" رو هم می گفت و نتیجه ای کاملا تصادفی از وضعیت آنها نسبت به هم می گرفت .

مثلا می گفت : شمست دقیقا پشت قمرت ایستاده و این یعنی مشکلاتت به زودی تمام خواهند شد



مردم هم بابت این حرف ها پول میدادند . من هم حرص میخوردم چونکه داشت از جهالت مردم سو استفاده میکرد و جیبشان را خالی تر . تصمیم گرفتم که اون رو به چالش بکشم تا شاید مردم آگاه تر بشن

تو قسمت چت پشت سر هم می نوشتم "من تیر به دنیا اومدم بخت من رو بگو" تا شاید ببینه و جواب بده

بعد نیم ساعت تلاش دید و شروع کرد به تفسیر کردن . بعد همه حرف هاش ، بهش گفتم که تو واقعا بخت من رو دیدی؟

_آره دیدم

+تو یه دروغگویی چون من اصلا تیر به دنیا نیومدم! اسفند به دنیا اومدم


اینجا بود که دیگه خودش رو زد به اون راه که انگار پیامم رو ندیده . منم شروع کردم تو چت نوشتم که مردم این یه دروغگوئه و داره گولتون میزنه بهش باور نکنید و ازین حرفها

که یدفعه خانم فالگیر برگشت و به من گفت : تو یکی هستی که گل زدی ، مواد کشیدی از زیر پتو داری کامنت میدی و این مردم دنبال این هستن که "حقیقت" رو بدونن و اینا حقیقته و تو جنبه شنیدن حقیقت رو نداری و ...

مردم هم با وجود اینکه براشون دست فالگیر رو ، رو کرده بودم ، بازم از اون طرفداری کردن!

منم ساکت شدم و فقط داشتم به حماقتشون نگاه میکردم که قضیه جالب تر هم شد!

یه خانمی 2 دلار ریخت به حساب فالگیر که براش دعایی بنویسه که شوهرش باهاش مهربون تر شه!

(خب حتما یه مشکلی هست که شوهرت باهات مهربون نیست ، میتونی همین پول رو بدی یه کتاب بخونی و از راهکارش استفاده کنی!)

من در اوج افسوس بودم که اتفاق عجیب تری افتاد ...

آقایی که میگفت محتاج پول عمل بچشه ، اومد 5 دلار ریخت به حساب فالگیر تا یه دعا بنویسه که پول عمل بچش جور شه!!!


روزگار عجیبی شده نازنین

یه رفیقی دارم که میگفت : جهالت مردمو که میبینم خیلی اذیت میشم

من نمی فهمیدم چی میگه تا اون موقعی که با این صحنه ها مواجه شدم

میدونید بد تر از حماقت دگم بودنه . چون انسان دگم نظرش تغییر نمیکنه ، مثل طرفدار های فالگیر که با وجود اثبات دروغگوییش باز هم طرفدارش بودن...


_شاید محمدرضا راست میگفت : ((بدترین قشر اونایی هستن که با وجود برملا شدن حقیقت نظرشون تغییری نمیکنه))


_زاغْ بور


این متن داستان نبود و تجربه ای واقعی بود .

شاید درست نباشه که اینجا اسمی از "شیخ سرهنگ جاسمنه ای" بیاریم . اما این یوتیوبر به ما به خوبی نشون میده که عاقبت اعتقاد به خرافات چیه و چرا نباید به خرافات اعتقاد داشت ( اگر کنجکاو شدید که ویدیو هاش رو ببینید بهتون هشدار میدم حرف هایی میزنه که +18 هستن) . امیدوارم روزی برسه که مردم ما بیشتر از خرافات رو به کتاب خوندن بیارن و اعتقادات غلط خرافی و نادرست از فرهنگ ما ریشه کن بشن .

از شما بخاطر نظرات و نقد های سازندتون ممنونم . اول راه هستم و به این نقد و نظرات احتیاج دارم

در پایان یک سوال هم از شما دارم

آیا اینکه داستان رو کاملا با لحن آمیانه نوشتم تصمیم درستی بوده؟ تصمیم اشتباهی بود؟

عجیب غریبخرافاتفالگیریدعانویسیجهالت
یک زاغْ بور که تازه رو به نوشتن آورده
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید