کتاب، حاصل گرآوری و ویرایش ترجمهی ۱۰ مترجم از ۱۴ مقالهی ۶ نویسنده به ۲ زبان انگلیسی و فرانسوی است. شاخصترین نویسندگان -به گفتهی سرویراستار- مئیر بر-اشر، رابرت گلیو و تاد لاوسن هستند. قبل از مقالات، یک پیشگفتار و یک مقدمه دارد و سپس به معرفی کوتاهی از نویسندگان میپردازد. در پایان، برخی منابعِ قبلا ترجمه شده در حوزهی موضوعات کتاب را معرفی میکند. پیش از نمایه، بخشی را برای توضیح اصطلاحات تخصصی کتاب در نظر میگیرد.
از نظر من [نگارندهی متن حاضر]، نوشتههای مئیر بر-اشر دارای استدلالات عجیب، نتایج غریب و ادبیات کاملا سوگیرانه بر ضد شیعه و تشیع است. بعید میدانم این نظرم حاصل صِرف نگاه ایمانی و جانبدارانه باشد؛ چراکه در مقالات متعدد و با ترجمههای مختلف، از او چنین دیدم. البته دیگر نویسندگان هم بعضا داوریهای دور از واقعیت دارند. ویراستار بزرگوار و مترجمان محترم کتاب معمولا برای نقض سخنان این گونهی نویسندگان، از اعتبار احادیث خرج میکنند و گمان میکنند با بی اعتبار جلوه دادن آنها مشکل حل میشود؛ در حالی که پسندیده بود شیوهی بهتری را، همچون نشان دادن کاستیهای مطالب -که این زحمت را در برخی موارد کشیده اند-، بر گزینند.
در پیشگفتار، مسؤول پژوهشکده (انتشارات) به تبیین اهمیت کتاب و گامی که در انتقال نظرات اندیشمندان شیعه شناس به ادبیات فارسی برداشته اهتمام دارد. مقدمه را سرویراستار ابتدا با همین مطلب شروع میکند و اصولی را که در ویرایش ترجمهها و نگارش کتاب به کار رفته میگوید. او توضیح میدهد که این مقالات در دههی گذشته تألیف و در دو بخشِ مباحث کلی تفسیر (۵ مقالهی نخست) و تفاسیر خاص (۹ مقالهی پسین)، موضوع بندی شده اند. سپس -در چند صفحه- به معرفی نویسندگان میپردازد و آن گاه، وارد خود مقالات میشود:
سعی در تبیین ماهیت تفسیر شیعی دارد و برای این کار به تفاسیر شیعیان اثناعشری، اسماعیلی و زیدی توجه خاص میکند. نظرات مختلف تاریخی و محتوایی را میآورد و ویژگیهایی را بر میشمرد. یکی از مسائل مهم در این موضوع، تمامیت قرآن است و بخش قابل توجهی از مقاله را به این مطلب اختصاص میدهد. اصول و روشهای سنت تفسیری شیعه را -به شکل کلی- بیان میکند و نمونههایی میآورد. تفسیر را محصور در آثار تفسیری نمیداند و ممکن است منابع غیر تفسیری هم حاوی ژانر تفسیری باشند. در پایان، برخی مفسران برجستهی شیعی و آثارشان را میشناساند.
مقاله از ژانر تفسیر شیعی و ویژگیهای خاص آن به تفصیل بحث میکند. در این راستا، دیدگاههای افراد سرشناسی چون ایگناس گلتسیهر، محمود ایوب، مئیر بر-اشر و تاد لاوسن را بر میرسد. مسأله این است که چه چیزی یک اثر را شیعی میکند. مقالات متعددی که در خصوص تفاسیر سنی نگاشته شده و گذار دورهای آنها (شکل گیری، کلاسیک و بلوغ) را توضیح میدهد و تأثیر آن بر تفاسیر شیعی را مینمایاند.
مفسران شیعی، احتمالا حتی بیشتر از همتایان سنیشان، در اثبات دیدگاههای متمایز خویش، به دلایل قرآنی روی آورده اند. مبانی و روشهای سنت تفسیری شیعه: انحصار حق تفسیر قرآن برای امامان ع، بهرهوری از رویکرد تمثیلی، تعصب تند ضد سنی، حمایت از آموزهی امامت و دیگر مفاهیم برگرفته از آن (عصمت، شفاعت، بداء، برائت و ...)، استفاده از قرائات، افزودن الفاظ و محاسبات ارزش عددی حروف. مهمترین مفسران شیعی اثناعشری: فرات کوفی، ابوالنضر عیاشی، علی بن ابراهیم قمی، محمد بن ابراهیم نعمانی، شیخ طوسی، ابوعلی طبرسی، ابوالفتوح رازی، شرف الدین علی استرآبادی، فیض کاشانی، هاشم بن سلیمان بحرانی، علامه طباطبایی و علامه فضل الله رض؛ اسماعیلی: قاضی نعمان و جعفر بن منصور یمن؛ زیدی: قاسم رسی، ناصر اطروش، ابوالفتح دیلمی، ابوالجارود، احمد بن محمد همذانی و شوکانی.
هرمنوتیک سنت تفسیری، اصول، فلسفه و روشهای تفسیرگری متن مقدس، متمایز از خود تفسیر است. هرمنوتیک با نقد ادبی و مطالعات فرهنگی شلایر ماخر آغاز شد و در سنت تفسیر قرآن هم کارآمد است. جنبههای علوم القرآن را میتوان اجزای سازندهی گونهایِ هرمنوتیک یا هنر تفسیرگریِ اسلامی دید (البرهان زرکشی و الإتقان سیوطی). تفسیر قرآن از آغاز اسلام اهمیت چشمگیری داشته؛ مناقشات گرد رویکردهای بالمأثور و بالرأي میچرخید. در اواخر قرن ۴ هجری تحولات مهمی در هرمنوتیک شیعی پدید آمد (به تأثر از حکومت آل بویه و تعامل با سایر مذاهب). در دورهی صفوی اندیشههای پیشابویهای باز احیا شدند، به عنوان مثال در صافی مرحوم فیض.
رویکرد نص گرایی میگوید قرآن نیاز به تفسیر ندارد. رویکرد دیگری قائل به تفسیر قرآن است که پیروانش یا اهل رأی اند یا اهل حدیث؛ نویسنده چالش اهل رأی و اهل حدیث را به بحث عقل مرتبط میسازد. برای این رویکردها به آیاتی از قرآن و پارهای از روایات استناد میکنند. شیعیان -به خصوص در دوران نخستین- نقش امام ع را در تفسیر قرآن پررنگ میدانند. آخرالأمر -از زمان شیخ طوسی ره- رویکرد جدیدی در تفسیر پدید آمد که با تفاسیر پیش از خود متفاوت بود.
طبق مقاله، کتاب سلیم بن قیس مجموع ۹۱ گزارش منسوب به امیرالمؤمنین ع است. نویسنده اسناد و روات کتاب و اختلافات موجود در زمینهی پذیرش انتساب آن را بررسی میکند و میگوید احتمالا حماد بن عیسی رض در انتشار اولیهی آن نقش مهمی داشته. صحت انتساب برخی گزارشهای این کتاب محل تأمل است، مثلا ۳ (پاتریشیا کرونه قبلا بررسی کرده) و ۱۰ (این جا بررسی میشود). در گزارش دهم، افراد در مواجهه با قرآن و سنت به چهار دسته تقسیم بندی میشوند که تنها یک دسته قابل اعتماد است. نویسنده با مقایسه با آثار محمد بن ادریس شافعی، نتیجه میگیرد که ادبیات این گزارش متأخر از او بوده (بر خلاف زمان حیات مؤلف کتاب)، هرچند در سایر مجامع روایی هم موجود است.
ابتدا به ویژگیهای امام همام جعفر صادق علیه السلام، مسائل زمان حیات و آثار ایشان اشاره میکند. سپس ابوعبدالرحمن سُلَمی، آثار و اسناد او را تا حضرت امام صادق ع، بر میرسد. ذکر کامل اسامی علَم فراوان، به همراه کنیه، نام پدر، لقب و سالهای حیات، روانی خوانش و دریافت این مقاله را دشوار میسازد.
ابتدا ویژگیهای علمی خاص ائمهی معصومین ع به طور کلی بیان میشود. سپس از طریق آثار بر جای مانده از ایشان، وارد بررسی تفسير العسكري ع میشود. این احتمال را تقویت میکند که این اثر -به همین شکل موجود- از بدو امر تنها شامل تفسیر دو سورهی اول قرآن بوده است. آن گاه ویژگیهایی را برای شکل و محتوای این کتاب، انتسابش به حضرت امام عسکری ع و نسبتش با آموزههای شیعی، بر میشمرد. مطابق شیوهی نویسنده، ادبیات این مقاله خالی از سوگیریهای جانبدارانه ضد تشیع نیست. یکی از بدایع این مقاله، مقایسهای نه چند مرتبط میان یکی از روایتهای تفسیر شریف با گزارشی از تلمود است.
روش تفسیر شیعه و سنی را مشابه هم میداند که دامنهی گستردهای را شامل میشود. عناوین این ویژگیها به اختصار: تفسیرگری متنی (دگرخوانش، لغت و دستور زبان) و محتوایی (روایات، اسباب النزول، نَسخ، قصص الانبیا ع و نمادیابی). برخی از این عناوین با تفصیل بیشتری بیان شده است. در این جا هم با مقایسهای میان تفاسیر شیعی و یهودی مواجهیم.
تفاسیر امامی متقدم هم ما را با بسیاری از روایات اعتقادی آشنا میکند هم با آرایی که در دوران اولیه رایج بوده ولی بعدا کنار گذاشته شده اند. از جملهی این آرا، سلامت مصحف عثمانی، بداء و غلو بود. میان مسائلی که این مقاله -شاید- به بدترین شکل بیان کرده، دو روایت، یکی مربوط به معراج ذیل آیهی ۹۴ سورهی مبارکهی يونس و دیگری مربوط به سبع سنابل (ائمه ع) ذیل آیهی ۲۶۱ سورهی مبارکهی بقره، به چشم میخورد.
پس از مقدمهای جانبدارانه علیه تشیع، به توصیف ۴ تا از اصولی که ائمه ع در تفسیر قرآن به کار برده اند میپردازد: معادل معنایی، تعلیقهی توضیحی، بررسیهای زبانی و استفاده از مقولههای هرمنوتیکی قرآنی. پیش از تفصیل آنها، روش کار خود را به دقت توضیح میدهد. میتوان گفت که دقت نویسنده -با اندکی فراز و فرود- تا پایان مقاله پاس داشته میشود.
ابتدا مقدمهای در مورد تفسیر -به طور عمومی- بیان شده. سپس تمرکز روی مجمع البیان شیخ طبرسی ره میرود. توجه نویسنده به بخش ابتدایی سورهی بقره تا آیهی ۳۲ جلب شده و آن را ذیل کلیت ادبیات این تفسیر میبیند. سه جنبه یا مضمون توضیح داده شده: مفهوم ماهیت زبان، دیر یابی دانش (آگاهی تمام عیار از کلام خدا) و نوع استدلال در مجمع البیان. بارزترین ویژگی مجمع البیان تقسیم مطالب ذیل این عناوین است: قرائت، لغت، اعراب، معنا و اسباب النزول (لیکن کشف قطعی معنا به ندرت اتفاق میافتد)؛ البته این روش قبلا هم سابقه داشته. اما مثلا ابن تیمیه با آن مخالفت میکند، در کنار سایر روشهایی که آنها را هم مردود میداند. مقاله حاوی اطناب بسیاری در خصوص شرح مطالب مرحوم طبرسی است.
سنت اخباری از قبل دوران صفویه وجود داشت و در این دوره رواج یافت و اندیشههای فلسفی و عرفانی بر این سبک تأثیر گذاشت که بعدها موجب ظهور مکتب شیخیه گشت. تفسیر اخباری حاصل گرایش به تفسیر بالمأثور (مانند تفسیر طبری) بوده که از دوران قبل آل بویه بر جای مانده. خیزش مجدد مکتب اخباری -و بالتبع سبک تفسیریاش- به عنوان رقیب جدی مکتب اصولی بر آمد. ویژگی متمایز کنندهی این تفسیرها (کهنترین: نور الثقلين مرحوم حویزی)، میزان توجه و تکیهی آنها به اقوال چهارده معصوم ع است، فارغ از مباحث دستوری، کلامی، فلسفی یا عرفانی. از جملهی این آثار: صافی فیض، برهان بحرانی و مرآت عاملی اصفهانی رض. شیخیه اما اثر مستقلی در این زمینه ندارند، زیرا بیشتر بر متونی مانند زیارت جامعهی کبیره متمرکز هستند، مانند شرح شیخ احسایی ره. این روش بعدها در آثارِ باب، مؤثر افتاد.
این مقالهی نسبتا بلند، تماما دربارهی مطالبی است که مفسران ذیل آیهی مزبور دربارهی ازدواج متعه اذعان داشته اند (قرائات، روایات، لغت، شأن نزول، نَسخ، فقه و ...) و سخن ویژهی نویی ندارد؛ الا به اختصار و استطراد.