ویرگول
ورودثبت نام
Z_SHOJAEI97
Z_SHOJAEI97
خواندن ۳ دقیقه·۵ سال پیش

بلدِ فرزندانمان باشیم

دیروز در حال برگشت از یک مسافرت چهار پنج روزه بودیم که با صدای آشنایی که می گفت "پانصد متر دیگر میدان معلم خروجی دوم " به گذشته هایی نه چندان دور رفتم، وقتی برای رسیدن به مقصد _به خصوص در شهرهای دیگر_ مجبور بودیم بارها شیشه ی ماشین را پایین کشیده، صدای ضبط را کم کرده و با تمام قوای حنجره آدرس مورد نظر را بپرسیم. آدرس متناقض و غلط هم کم بهمان نمی دادند. ولی بالاخره پرسون پرسون خود را به آنجا که باید، می رساندیم.

این روزها اما با خیال راحت و اعتماد کامل از همان موقع استارت زدن ماشین، نه تنها راه را بلدیم، بلکه ساعتِ رسیدن، رستورانی که می خواهیم در آن ناهار بخوریم، پمپ بنزینی که شکم ماشینمان را سیر می کند، زمانی که قرار است در ترافیک به فنا برود، دوربین های کنترل سرعتی که می خواهند مچ مان را بگیرند، همه و همه را می دانیم.


بعد به این فکر افتادم که ساخته های دست بشر گرچه با هدف تامین رفاه بیشتر، پا به این کره ی خاکی گذاشته اند، اما اصولی که بر مبنای آن به وجود آمده اند، گاه تلنگر و تذکر خوبی برای خود بشر است. مثلا همین بلد (به نمایندگی از همه ی نرم افزارهای مسیریاب) می تواند خود یک کلاس آموزشی برای والدین باشد.

اولین کاری که بلد انجام می دهد چیست؟ یافتن جای فعلی ما، درست مثل اولین وظیفه ی هر پدر و مادری (البته پس از تامین نیازهای اولیه) یعنی کمک به فرزند برای پیدا کردن و شناختن خود با تمام نقاط قوت و ضعف. مرحله ی بعد تعیین مقصد است. کاری که در نرم افزار به عهده ی خود ماست. حال تصور کنید بلد با ادعای بلد بودن بخواهد نقطه ی پایانی مسیرمان را تعیین کند. مضحک نیست؟ اگر معتقدید هست، امیدوارم جزو آن دسته از والدینی نباشید که می خواهند برای آینده ی فرزندانشان، خود هدف گذاری کنند!

دو نقطه ی ابتدایی و انتهایی که مشخص شد، بلد وارد عمل شده و مسیرهای ممکن را شناسایی می کند ولی در نهایت انتخاب را به عهده ی خودمان می گذارد، همان چیزی که فرزندان از خانواده انتظار دارند، کمک برای داشتن انتخابی بهتر، نه سلب حق انتخابشان.

بلد به همین جا بسنده نکرده و یک همراه دائمی خوب است. حواسش به بیراهه و بن بست هست، تغییر جهت لازم را بارها تکرار کرده و ما را قضاوت نمی کند. جالب تر اینکه در صورت اشتباه رفتن، به سرعت بهترین مسیر جایگزین را به ما نشان می دهد، بی آنکه هیچ سرزنش و غر زدنی در کار باشد.

به همین دلایل است که در طول سفر مدام به خودمان و دیگران یادآوری می کنیم که بلد تا چه میزان کارآمد است. و خوب می دانیم که این کارایی به دو عامل مهم بستگی دارد: اول وجود اینترنت که منجر به برقراری ارتباط ما با بلد می شود و دوم آپدیت بودن این نرم افزار.

پس عجیب نیست که برای اعتراف فرزندان به کارایی والدینشان نیز قدم اول برقراری ارتباط باشد، چرا که همین پل ارتباطی است که همچون اینترنت فرصت تعامل را فراهم می کند. بزرگترها علاوه بر تلاش برای برقراری این ارتباط باید فکری هم به حال افکار و نگرش هایشان بکنند، چون دیدگاه هایی با ورژن های قدیمی تر شاید راه گشای نسل جدید نباشند.

و سخن آخر اینکه پدر و مادرها باید بپذیرند که فقط چند دست لباس بیشتر از فرزندانشان پاره کرده اند، تعدادی راه را بیشتر پیموده اند و زاویه ی دیدشان کمی بهتر از زاویه ی دید آنهاست. باید بپذیرند که به اندازه ی بلد به همه ی مسیرهای موجود اشراف ندارند. پس کافی است بلد آنها بوده و در کنار تمام راهنمایی هایشان، اجازه بدهند که جوان ترها، خود، زندگی شان را زندگی کنند.

برقراری ارتباطحق انتخابپیشرفت تکنولوژیبلدرابطه ی والد و فرزندی
داستان‌ها و مقالات مرا می‌توانید در سایتم بخوانید: zahrashojaei.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید