Z_SHOJAEI97
Z_SHOJAEI97
خواندن ۳ دقیقه·۵ سال پیش

سرمایه گذاری به ظاهر احمقانه

بشر هیچ گاه به اندازه ی امروز دچار تضاد نبوده است. حال و روز گردویی را دارد که در یک گردوشکن از همه طرف فشار را تحمل می کند. برآمدگی های گردوشکن دنده های روح و روان و فکرش را خرد کرده است.

داستان از آنجا شروع شد که بشر گمان کرد اهمیت زمان را فهمیده است و آن وقت باید برای هرز نرفتنش کاری می کرد. به خیال خودش دزدهایی را شناسایی کرده بود که دیگر فرصت دادن به آن ها جایز نبود. پس پرونده ی کَت و کلفتی برای آن تشکیل داد و تکنولوژی را افسر پرونده کرد. بعد با چشم هایی نیمه باز در راهروی علم، میگ میگ وار به اختراع و اکتشاف و ابداع پرداخت تا زمان را نجات دهد.

جدای از اینکه پرونده، سنگین تر از آنی بود که افسر از پسش بربیاید، قدرت و گستردگی فساد را هم دست کم گرفته بود. به خودش که آمد دید قوانین فیزیک این جا هم جولان می دهند. دزدها از بین نرفته و فقط از شکلی به شکل دیگر تبدیل شده بودند، این بار با زیبایی و مهارت بیش تری...


دزدان سنتی وقت را که یافت، فهمید:

مطالعه ی یک کتاب هفتصد صفحه ای عاقلانه نیست، وقتی می شود خلاصه اش را در کسری از ثانیه از دریچه ی چشم گذراند.

دیگر نیازی نیست وقت را صرف آشپزی کرد، وقتی می شود با فشار دادن انگشت روی تلفن و بعد روی آیفون غذا را تحویل گرفت.

چه کاری است که تاریک و روشن صبحِ جمعه بساط کوه بچیند، وقتی می تواند تا لنگِ ظهر غلتک وار عرض رختخواب را طی کرده و کوهنوردان را لایک کند.

ساعت ها فکر کردن و از این کتاب به آن کتاب آواره بودن برای لمسِ عمقِ یک موضوع، منطقی به نظر نمی رسد، وقتی چیزی به نام گوگل هست که اطلاعات سطحی اش مغزهای تنبل را قانع کند.

صبح ها به نانوایی رفتن و بوی نان داغ را مثل جاروبرقی به درون کشیدن توجیه پذیر نیست، وقتی توستر می تواند به سرعت از یک نان یخی، یک نان داغ مصنوعی بسازد.

....

بله دزدها را نه تنها دستگیر کرد که به اشدّ مجازات هم رساند. دیگر کم تر کسی برچسب حماقت را به جان می خرید و زمانش را به این دزدها می داد. سارقان جدید با کلاس تر بودند.

البته ناگفته نماند، تکنولوژی را نه می شود و نه باید کوبید. کم خدمت نکرده است. (همین اینترنت، قهارترین دزدِ زمانِ زمانه ی ما، چه راه هایی را که هموارتر و کوتاه تر نکرده است.) فقط شاید به نظارت بیشتری احتیاج بود، آن هم از جانب خودمان...

از اهمیت زمان به اینجا رسیدیم.

یک دودوتا چهارتای ساده به ما نشان می دهد که اگر در ازای از دست دادن این طلای ارزشمند، چیزی ارزشمندتر برای خودمان دست و پا نکنیم ضرر بزرگی کرده ایم. و این همان مفهوم سرمایه گذاری است. سپری کردن زمان برای کارهایی که اگر صبر را چاشنی اش کنیم، به سود می رسیم.

تکرارِ تمرین های سختِ روزانه برای رسیدن به هدفی بلندمدت، وقت گذاشتن برای کودکان و پا به پایشان رشد کردن، پیاده رفتن مسیری که می شود با تاکسی رفت، امانت دادن پرده ی صماخ گوش به پادکست های مفید آموزشی، زل زدن به آسمانی آبی که رنگش در هیچ جعبه ی مداد رنگی ای پیدا نمی شود، چشم دوختن به چشم های پدر و مادر و گره زدن لبخندها، همگی سرمایه گذاری هایی هستند که این روزها چندان عاقلانه به نظر نمی رسند. اما بگذار دیگران به ریشت بخندند و خرده بگیرند که چرا وقتت را تلف می کنی. نسیم طالب معتقد است:

"آنچه احمق ها معمولا به آن هدر دادن زمان می گویند اغلب بهترین سرمایه گذاری است."

نسیم طالبجمله قصارسرمایه گذاریاهمیت زمانتکنولوژی
داستان‌ها و مقالات مرا می‌توانید در سایتم بخوانید: zahrashojaei.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید