تصویرهای رنگارنگ بالا به لطف جلدهای زیبا، جذاب و در عین حال سادۀ دفترهای نهال و صحافی رزاقی این چنین چشمگیر است.
دوران مدرسه (1387 تا 1399) این طرحها، دفترها و کیفیت، همه و همه بخشی از وجود سرشار از امید ما بودند.
چه لحظههای تلخ و شیرینی که با این وسایل و دفترها داشتیم...
چه تجربهها و یادگیریها...
و من ممنونم از شما... ♥️?
نهالجان و رزاقی عزیز و دوشتداشتنی♥️♥️
آن لحظه را به خوبی به یاد دارم...
لحظهای که با مادرم میخواستیم از عرض خیابان پاسداران رد شویم و منتظر بودیم تا ماشینها امان دهند و بگذریم. در دستمان کیسههای پر از لوازم تحریر بود و دفترهای صحافی رزاقی و نهال حجم قابل توجهی از کیسهها را اِشغال کرده بودند.
تاریکی شب و روشنایی حاصل از نور چراغها در هم آمیخته بودند و نور چراغهای ماشینها چشمهای عابرینِ در حال تمرکز برای عبور از خیابان را میزد.
پس از گذر از عرض خیابان وارد کوچۀمان شدیم...
بهستان نهم... که البته در اصل یک خیابان است... و گاهی با توجه به سرعت عبور ماشینها میشود آن را اتوبان خطاب کرد.
پس از کمی پیش روی در طول بهستان نهم به خانه رسیدیم و رفتیم تا مراحل بعد را پیش ببریم.
جلد کردن... اسم زدن... تقسیمبندی وسایل و دفترها... شور و ذوق سال جدید و وسایل جدید... شور و شوق بزرگ شدن... داناتر شدن... آینده...
خیلی از سالهای دبستان این لوازم را از تنها لوازم تحریری مرکز خرید 06 پاسداران میخریدیم... و خیلی از سالهای دبیرستان این لوازم را از نیما در خیابان دولت (کلاهدوز)
اما چندی پیش که رفتم خرید لوازم تحریر شستم خبردار شد که نهالجان و رزاقیجان کمتری هست و تنوع و تعداد محصولاتشان کمتر شده...
و من نگران... از حیف شدن آن اجناس حرفهای امیدبخش... از آن کیفیت... از اینکه چرا این برندهای فوقالعاده را کم میبینم... چه خبر شده؟
از 1402 حتی ساعات طلوع و غروب خورشید هم مثل قبل نیست...
جنس خوب باکیفیت را حداقل بذارید بماند
بیایید حمایت کنیم?✨
شاید امید من به تغییرات مثبت... به خدمت به خلق... به تولید کالای درجه 1... به فعالیت و کسب و کار و حرفه... به ماندن و نرفتن... به ماندن و امید به ساختن و پیشرفت، از استحکامِ جنس و جلد و کاغذ همان دفترها به ارمغان گرفته شده باشد و من ممنونم از نهالجان و صحافی رزاقی خوب و دوستداشتنیام
عزیزان... رفقا...
چه لحظات نابی که با تمام وجود، با حداکثر شور زندگی در صفحۀ اول این دفترها نوشتم:
به نام خدا
به نام یکتای بیهمتا
به نام خداوند بخشندۀ مهربان
بسم الله الرحمن الرحیم
???
صحافی رزاقی عزیزم...
نهالجانم...
یقینا شما از کار درستهای عالَمین و صد البته من تنها کسی نیستم که باورها و امید شما را دریافت کردم؛ و خدا را شکر هنوز در کمدم دفترهای شما جا خوش کردهاند و این باعث مسرت من است. اما بدانید...
من پای کیفیت شما بزرگ شدم... پای پرقدرت ادامه دادن شما میایستم و تمام قد هوادارتان هستم.
تاریخهای زیادی در نهالها و رزاقیها نوشتم... از سالهای 1387 تا 1401 و امیدوارم تا سالهای دور و دراز تاریخهایی با قالبهایی که شاید اکنون غریب به نظر آید در این دفترها زده شود انشاءالله...
به امیدی که از شما در دلم جوانه زده امیدوارم?✨
✅ «صد البته با توجه به اصول محیط زیستی و مصرف بهینۀ کاغذ»
هر چقدر هم که فناوری پیشرفت کند... لذت قلم بر دست گرفتن و رسمِ رسم الخط فارسی عزیزمان و یا هر زبانی، چیز دیگری است. ?
من هنوز چیزهای زیادی برای نوشتن، یادگرفتن و به خاطر سپردن دارم و میخواهم که شما رفیق، همراه و همدم این مسیر باشید.
خدا قوت
پهلوانهای دلهای کوچک کودکان این سرزمین
چراغهای گرمابخش وجود بزرگسالان ایرانزمین
دم شما گرم?✋?
از طرف فرزند ایرانی امیدوار علاقهمند به خیلی چیزها... که با شما بزرگ شد و انشاءالله با شما بزرگتر میشود. (:
یاعلی(علیه السلام)