اهمیت بحث
دنیای امروز ما مثل دنیای انسانهای اوّلیه نیست که بشه بدون رابطه با کشورهای دیگه تمام نیازها رو رفع کنیم. بله باید توی صنایع و تولیدات مهمی که نقش استراتژیک در ادارهٔ کشور دارن به خودکفایی رسید. امّا این به معنای «بستن راه ورود علوم مختلف به کشور» نیست. ما تا جایی که میشه باید از مزایایی که میتونیم از دنیا کسب کنیم، استفاده ببریم.
امّا بعضی کشورها مثل آمریکا به بهانههای واهی و شایعهپراکنی علیه حکومت ایران، مردم ایران رو تحریم کردن و از اونجایی که فعلا افسار قدرت هم دست اینهاست تونستن ملّتهای دیگه رو هم مجبور به قطع روابط با ایران کنن.
مشکل ما توی ارتباط برقرار کردن با ملّتهای جهان به این تحریمها محدود نیست. ما اساتید بسیار فهیمی داریم که دولت رو مجبور به ترک رابطه با کشورهای دیگه میکنن. میگن بهتره با کدخدا ببندیم؛ با کدخدا که ببندی، همهٔ دنیا به دنبال اون میتونن با ما ارتباط برقرار کنن...
درست هم میگن! اگه با کدخدا ببندیم همهچی حل میشه. امّا «همهچی» اونا با «همهچی» که ما لازم داریم فرق داره. ما میخواییم هم با دنیا ارتباط برقرار کنیم؛ هم مجبور به عقبنشینی از عقاید و آرمانهامون نشیم. ما آزادی میخواهیم، امّا میگن باید آزادی که ما میگیم رو بخواهید وگرنه با تحریم طرفید! من نمیدونم بعضیا چه واکنشهای شیمیاییای توی مغزشون رخ میده که با شعار آزادی! دم از توافق با همچین قلدری میزنن؛ امّا این رو خوب میدونم که توافقی که بر سر فقط «رفع تحریم» باشه حتّی صلحطلبانه هم نیست. چون این باعث میشه این قلدر جهانی فکرهای بدتری به سرش بزنه. حتّی بعد از رفع تحریم برای وضع نشدن تحریمهای دوباره، میتونه با منابع ارزشمند ما معامله کنه؛ نه تنها ما، بلکه هر کشوری رو میره تحت سلطهٔ ظالمانهٔ خودش بگیره. خلاصه که «همهچی» که ما میخواهیم شامل آرمانها و دنیاست. نه فقط دنیاطلبی...
فرق توافق با دوستی
این تیتر شاید در نگاه اوّل خیلی ساده به نظر بیاد و هیچ مناقشهای درش نباشه؛ امّا بعضیا میگن شما که با ظالم سر سازش ندارید پس بعضی از توافقاتی که با اینها انجام میدید دیگه چه معنایی داره؟!
بله ما با ظالم سازش نمیکنیم. امّا اگر یک توافق باعث بشه که «یک مو از خرس بکّنیم!» قطعا این کار رو باید انجام بدیم. مثلا حضرت محمّد صلّی الله علیه و آله با اهالی یهود توافقاتی رو انجام میدادن؛ امّا با چه شرایطی؟! آیا مثل برجام در ازای امتیازدهی و در مقابل رفع تحریمِ صِرف بود؟ (که البته رفع تحریمی هم ندیدیم!) خیر توافقات حضرت محمّد(ص) همیشه از موضع قدرت بوده. به طوری که بعد از نقض میتوانستند تمام یهودیان آن منطقه را اخراج و متواری کنند. «این است معنای توافق با دشمن!»
امّا درمورد دوستی با روسیه و کشورهای غیرمسلمان زیاد دیگر باید به عرض شما برسونم که معنای «دوستی» در این روابط با «دوستی» که ما با کشورهای مسلمان و همسایه داریم متفاوته. فرقش کجاست؟ شما اگر بازیهای استراتژی مثل شوگان۲ رو تا حالا تجربه کرده باشید خوب این فرق رو درک میکنید. فرقی که رسانههای معاند میخوان از چشم ملّت ما پنهان بمونه تا بتونن ریل روابط خارجه ما رو دوباره به ریل مذاکرات ذلیلانه با غرب بکشونن.
ما در دوستی که با روسیه و چین و... ایجاد کردیم، درواقع فقط به دنبال امتیازگیری(در ازای امتیازدهی عاقلانه نه ذلیلکننده) هستیم. مثل بازیهای استراتژی که ما گاهی با یک امپراطوری دوستی داشتیم تا در مقابل امتیاز تجاری بنادر و... رو به دست بیاریم. (مثال به بازی استراتژی خیلی مثال سادهای بود. شاید بعضیا ایراد بگیرن. ولی بنظرم بازهم برای نزدیککردن ذهن مخاطب این مثال هیچ ایرادی نداره.)
غرب بهتر است یا شرق؟
شاید فکر کنید الآن میخوام براتون از خوبیهای شرق و بدیهای غرب بگم! اگه همچین فکری کردید هم درست فکر کردید و هم اشتباه! غلطه، چون بالاتر به این مورد اشاراتی کردم. امّا درسته چون میخوام یه تکملهای بزنم :)
فرق مذاکره با غربیها و شرقیها در اینجاست که ما در طول تاریخ معاصرمون بیشترین مذاکره رو با این غربیهای مارمولک داشتیم و در عین حال بیشترین امتیاز رو دادیم و کمترین امتیاز رو گرفتیم. حتّی با شوروی هم که مذاکراتی داشتیم، ردّپای دخالت این غربیها دیده میشه. درباریهای ما چنان خام حرفها و لهجهٔ فرنگی اینها شدهبودن که دیگه هر حرفی از بین دو لب اینها میشنیدن رو وحی مُنزَل حساب میکردن و از قضا توی مذاکراتِ ما با شوروی هم ریشسفیدمون بودن(چقدر نایسن آخه). البته چاره دیگهای نداشتن. پول مملکت به جای اینکه خرج توسعهٔ کشور و امکانات جنگی بهروز بشه، خرج سفر به مملکت گوجهفرنگی میشد! [برای اطلاعات بیشتر خودتون زحمت بکشید و دو تا سرچ توی اینترنت (حداقل) داشته باشید. چون از موضوع بحث داریم خارج میشیم]
امّا ما توی توافق با کشورهای شرقی معمولا دشمنی خاصّی با اینها نداشتیم و اونها هم انعطاف بیشتری نشون دادن. مثلا امروز که بیشترین تحریمها از جانب غرب و به خصوص آمریکا علیه ماست، اون کشوری که با ما تبادلاتی داشته چین بوده. خب چرا از فرصت استفاده نکنیم و با اینها یکسری همکاریهای بین المللی که هم به نفع ما و هم به نفع این چشم بادومیهاست، نداشته باشیم؟!
بهتر بودن به چه معناست؟
بهتر بودن اینجا یکجورهایی انتخاب بین بد و بدتره و یکجورهای دیگهای انتخاب بین و بد و خوبه!
بین بد و بدتره؛ چون هردو یک سری ظلمهایی کردن و ما وقتی با اینها توافقی میکنیم خیلی هم دلمون خوش نیست. امّا بین خوب و بده؛ چون شرقیها کمی انعطاف دارند، اگر توافق نکنیم تمام دنیا رو بسیج نمیکنن تا تحریممون کنن. اگر هم توافق کنیم، میتونیم استفادهای بهصرفه از این توافق ببریم، نه اینکه توان موشکی را بدهیم و در عوض گلابی دکوری بگیریم به همراه کشک فرنگی برای سابیدن!
توافق خوب چه توافقی است؟
کوتاه جواب بدم! توافق خوب توافقیه که بیشترین امتیازگیری و کمترین امتیازدهی رو داشته باشه. حالا ممکنه یه سری امتیازات رو نتونیم بگیریم. حتّی یه سری امتیازاتی رو بدیم که خوشایند نباشن ولی در کل، امتیازاتی که میگیریم به نسبت اون امتیازاتی که دادیم بچربه.
تعصّب که نداریم! ما شعارمون «نه شرقی و نه غربیه» هردو رو غریبه میدونیم. هرچی باشه نه با مارکسیستبازی موافقیم و نه با دموکراتبازی! بنابرین توی توافق با هردوی این سگ زرد و شاغال باید مراقب باشیم از اینسمت بوم به اون سمت بوم نیُفتیم...
آیا توافق با یک کشور یعنی مشروع دانستن تمام ویژگیهای آن؟
جواب این سؤال جمعبندی این مکتوب هم هست...
جمع بندی این شد که دوستی ما فقط با کساییه که توی راه آرمانهای انقلابمون همراهیمون میکنن؛ توافقات ما هم با کسانیه که سنگاندازی نمیکنن یا حداقل اگر خواستن سنگاندازی کنن در موضع قدرت باشیم و مثل صدر اسلام بتونیم خوار و خفیفشون کنیم...
یک نکته پایانی هم برای رفع اتّهام باید عرض بشه:
در موضع قدرت مذاکره کردن خیلی اهمیت داره و حداقل این قدرت باید این باشه که اگر طرف مقابل زیر توافقاتش زد ما بتونیم جریمه ازشون بگیریم. امیدوارم توی همکاریهای ایران و چین هم این مورد رعایت بشه وگرنه خوشبینی سادهلوحانهایه که فکر کنیم توی معامله، طرف مقابل دلش به حال ما سوخته و قصدش سودرسانی به ماست!
ممنون که از نظرات خوبتون محرومم نمیکنید!
یاعلی