
بسم الله الرحمن الرحیم
فیلم سینمایی ناتوردشت
دسته بندی: سینمای ایران
این فیلم شاید آن فیلمی نباشد، که لایه های عمیق مغز شما را، بیدار کند؛ اما حداقل امید را در شما زنده نگه می دارد.
القصه، بنظر می رسد که سینمای ایران، علاقمند شده تا با ترند روز همگام شود؛ اخبراً در جاهای بسیاری دنیا، فیلم هایی از کارگردانان مطرح اکران می شود، که شاکله اصلی آنها بیوگرافی آدم هاست؛ آدم هایی نه شاید خاص، اما زندگی آنها را با کیفیت سینمایی مستند سازی می کنند، و این یک امر خوبی است. ناتوردشت نیز بر اساس یک رخداد واقعی ساخته شده است، فیلمش هم، اسم درخور شأنی را یدک می کشد، که به نمایشنامه آن واقعاً می آید؛ پس اینجا، کیفیت حرف اول را می زند و احتمالاً به مذاق همه خوش نیاید و تا آخر تحمل کردن آن برای برخی ها سخت باشد. دیالوگ ها بزبان معیار گفته می شوند و ادب با دل و جان در آنها موج می زند، یعنی حتی در پُر تنش ترین لحظات فیلم تا حد امکان دیالوگ ها را بصورت مودبانه و روان بیان می کند، یعنی مشخص است که روی آنها فکر شده. این در حالیست که سکانس هایی از فیلم هستند که به سرعت دیالوگ ها در اون ها رد و بدل میشن. این نوع ارتباط گیری درست است پیامی دارد، اما بیشتر هدفش جلب توجه مخاطب است. ما می بینیم غالب آدم هایی که امروروز هستند، روی کلام کُند تمرکز ندارند و فقط می توانند روی کلام پُر سرعت تمرکز کنند، بهرحال این نکته ای بود که بیانش خالی از لطف نبود.
ناتوردشت قاب بندی هایی دارد که شما را تحت تأثیر خودش قرار می دهد، هر جا عمق میدان نیاز بوده با طبیعت پُر شده، بتعبیری می گوید جهان پُر از جزئیات است، اما من روی موضوعی که، دست می گذارم تمرکز می کنم.در روستایی که فیلم در آن پُر شده، یک جهان اجتماعی را به تصویر می کشد که زندگی مردم روستا بر اساس ارزش ها تنظیم شده است، مرام و معرفت در بینشان جاری است و کاری هایی که بی غیرتی قلمداد می شوند شدیداً مورد نکوهش هستند. این یک امر مستحسنی است. هر چند که این تعامل و تعاطف سنعتی در آنجا حکمفرما است، اما مُدلاسیون ارتباط گیری اینترنتی در آنجا را نیز نباید نادیده گرفت؛ اینترنت امروز از نظر عامه کثیری از مردم، یک چالش مطرح می شود، ناتوردشت از معدود فیلم هایی است که سعی دارد تا استفاده صحیح از این پدیده عصر حاضر را معرفی کند.
_ توجه در ادامه خطر اسپویل وجود دارد:
یه چنتا سکانس بودن که تو کارگاه های رنگ رزی پُر شدن، اینا خیلی خوبن، اصلاً یه احساس زندگی جاریست به آدم دست میده، با اینکه اتفاقاتی هم که توی اون کارگاه ها دنبال میشدن عموماً شاد نبود و فضای جدی داشتن، اما این دکوپاژ بیشتر حکایت از زنده بودن اثر دارد. حالا که فیلم آمده و رُبایش کودک و قاچاق اعضای بدن انسان رو مطرح می کنه، بر محیط جغرافیایی شمال هم تأکید می کنه، از اون دشت هایی که تا دل تان بخواهد در اطراف آنها قنات وجود داره، در سکانس های که جستجو شروع می شود (فیلم شب)، یعنی قبل از آنکه آقای محیط بان ویدئو فضای مجازی را ضبط کند، به شدت حال و هوای سینمایی دارد، امیدوارم بودم این صحنه دوباره در ادام فیلم نیز تکرار شود اما فقط همان پرده های اولیه بود. و مستقیم می رود سمت فاش کردن راز داستان و کودکی که ربوده شده، فیلم در ژانر وحشت نیست اما می توانست انفرادی کودک و وحشت او را بهتر به نمایش بگذارد، او را در چاله ای حفر شده در خانه محیط بان می یابید و سارق که همان آیهان است کودک را در همانجا قرار داده است، و یک رقص نور وهم آمیزی برای او بعنوان منبع نور در همان حفره زیر زمین قرار داده است؛
فیلم فاقد پیچیدگی و تعلیق های کارآگاهی است. هرچند سعی می کند با بر ملا کردن اسرار قدیمی همانند مطرح کردن مبحث حلال حروم در حقوق محیط بانی به این مسئله بپردازد، اما همچنان کمبود این حالت کارآگاهی عذاب آور می ماند. این تا جایی ادامه پیدا می کند که ناتوردشت می گوید، آدم ها حتی اگر در یک محیط فرهنگی زندگی کنند، ممکن است سالم نباشند و یک زیست غیرفرهنگی داشته باشند.
اگر همه قالب تُهی کردن ها در داستان فیلم را فاکتور بگیریم، ناتوردشت در خلق یک قهرمان رئال خوب عمل می کند،
پی نوشت:
1_ یک غلط املایی را تصحیح کنم، کلمه ناتوردشت را اینگونه صحیح می نویسند: ناطوردشت، حالا چرا لوگوی فیلم اشتباه نوشته من نمی دانم.
2_ جایی از فیلم نبود که شما یک ماشین پاترول با پلاک 69 پیدا نکنید.