محمدمهدی زبیدی
محمدمهدی زبیدی
خواندن ۳ دقیقه·۱ ماه پیش

آنتروپومُرفیسم در دانشگاه - قسمت ۱

ماجراجویی جهود در مسیر هدفسازی برای مردم جهان سیر تکاملی دارد که به آن خواهم پرداخت، حال ممکن است دیگر زورمندان جهان هم از حقه سوئ استفاده کنند، بهرحال این زنجیره از یک جایی به بعد باید قطع شود
معمولاً انسانها تا زمانیکه کارهای شبانه روزشان را انجام می دهند و با چالشی روبرو نشده باشند، اصولا از زندگی لذت می برند، حال اگر قرار است با مشکلاتشان به صورت تفکیک شده روبرو شوند ممکن است تا حد زیادی رنج ببرند و این فرار از روبرو شدن با حقایق هست؛ پیش از آنکه بحثم روبرو شدن با حقیقت باشد، قصد من آشنا شدن با این بُعد از خلقت هست که نظام لیبرال دموکراسی در جهان در حال بهره برداری اقتصادی از روان انسان ها در معنویات و مادیات می باشد،

که تا حد زیادی ادیان (که هدف نخست ایشان است) را تحت الشعاع خود قرار داده است. شوربختانه در ادوار مختلف تاریخی شاهد بروز و ظهور عرفان ها و معنا های کاذب بسیار بوده ایم پس به جرأت می گویم آنهایی که آمده اند عرفان ها و معنا های خود در قالب های آکادمیک جا بزنند، حقه ی پیشینیان را متناسب با زمان فعلی ما پیش می برند، حال که قسمت های زیادی از آن هنوز در مرحله آزمون و خطا هست کاری ندارم، اما خواه یا ناخواه سوء استفاده از ابعاد لطیف وجودی انسان در جهان توسط شیاد های یهودی پایه گذاری شده است و در حال استمرار است.
اگر هم بخواهیم مجریان جهانی این پروژه ها را در نظر بگیریم علی رغم اینکه به افعال سوءشان علم دارند هنوز اصرار بر اجرای این آراء خطرناک دارند و همه سرچشمه از ایدئولوژی انسان های انتخاب شده دارد که کورکورانه در حال ادامه یافتن می باشد و در سطح گسترده در حال اجراست، الطاف خلقت را شناسایی می کنند و برای آنها طرحواره دایره ای می ریزند و مردم جهان را درگیر این چرخ و فلک هایشان می کنند که استقامتی ندارند؛

آنتروپومُرفیسم یا انسان وارگی خدا، یکی از این ویروس های ایدئولوژیک هست که خط فکری ملل مختلف را تحت تأثیر قرار می دهند. به انسان نزدیک می شوند، نسبت به خلأ هایشان و کاستی هایشان آکاه می شوند و همان را تمثالی از عبادت برایشان ترسیم می کنند، حال ماییم و یک معنای عبودی آنترپومُرفری که انسان را فارغ از هر دین و خلیفه ذهنی می پذیرد و توانایی شکل دادن خط فکری در آن واحد برای فرد را دارد چرا که دیگر قانون کذاری که همان خدا می باشد وجود ندارد؛ من جمله طرح ریزان این برنامه طویل و عریض پروفسور گرشوم شوئلم هست که در این زمینه هم کتاب نوشته و منبع اصلی و اساسی برای هیپیکری های عصر مدرن می باشد، البته که نمود اینها در عصر فعلی که همان ابتدای ترنس مدرنیسم هست متفاوت تر می باشد اما چیزی که پر واضح است تغییر ماهیت معنا بنا بخواسته انسان ها می باشد.
اینجا می تواند به غایت نژادپرستانه جهود پی برد، اینکه حتی در بین متفکرین عصر جدیدشان هم نمود دارد و حاضر به حذف آن نبوده اند ودر واقع نیرنگی بیش نیست، اگر در مرحله اول شرط گرویدن به آئین یهود نسبت خونی از مادر هست دیکر در این عرفان ها مطرح نیست اما باز هم فرق بین کسی که پیوند خونی دارد و کسی که ندارد قائل می شوند و در واقع صرفا یک نقش ناناز گوگولی را ایفا می کنند که چقدر این افراد(صاحب فکر) منعطف هستند و به ما اجازه داده اند تا مناسکشان را با کیفیت خودشان اجرا کنیم، در این مرحله برون سپاری صورت گرفته و در واقع نو گرویده گان می شوند زبان متکلم یهودی های مرتجع.
نمود این واقیات در کجا؟
به سادگی در دانشکاه ها با موارد فراوانی رو برو می شوید که بحمدالله هیچ نظارتی روی آنها وجود ندارد...

کتابشبکه‌های اجتماعیاینترنتاینستاگرامیهود
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید