
ماه پیش یه پست زدم در رابطه با "فریادِانسانیتوآزادی؛" و از این گفتم که اگر انسانیت داری، باید دلت برای همه همنوعانت پرپر بزنه، حتی اگه کیلومترها باهات فاصله داشته باشن، حتی اگه همزبان تو نباشه، حتی اگه مثل تو نباشه، هموطنت نباشه. فکر میکردم میتونه دقیقا به همین سادگیها باشه، که حتی اگه دلت برای ملتهای دیگه نمیسوزه، لااقل دیگه هموطن خودت رو از صمیم قلبت دوست داری، وطنت رو دوست داری، حاضری خودت نباشی ولی وطنت باشه، ایران بمونه! وقتی حرف از ایران میشه، خیلیهامون رگ غیرتمون باد میکنه، حقم داریم! ما ایرانیایم و اجازه نمیدیم کسی نگاه چپ داشته باشه بهمون، چشاش رو از حدقه در میاریم میذاریم کف دستش، تا بفهمه ایرانی جماعت باخت نمیده! حالا میدونی اینهمه حرف رو زدم که به چی برسم؟ اون شب دکتر انوشه داشت حرف میزد. حرف قشنگیم میزد، میگفت "آدمِ وطنفروش نه شرف داره نه وجدان!" و من این رو با جان دلم پذیرفتم چون این روزها هرچی میخوریم از خودی میخوریم. واقعا تعجب میکنم یه آدم تا چه حد میتونه بیشرف و بیوجدان باشه و از انسانیت بویی نبره، که وطنش رو، جایی که به دنیا اومده رو، جایی که درش ریشه داره و جوونه زده و رشد کرده رو بفروشه! واقعا به قیمت چی؟ واقعا اصلا قیمت داره؟ به چه قیمتی میتونه انقدر راحت وطنش رو دو دستی تقدیم کنه به بیگانه؟ مشکلات هست، تا دلت بخواد هست، کمر هممون هم داره خم میشه زیر همه مشکلات اقتصادی و معیشتی؛ ولی میارزه؟ میارزه به گرفتن نفس یه طفل دوماهه؟ میارزه به یتیم کردن چندتا بچه قد و نیم قد؟ میارزه به ناامن کردن مملکتی که توش قد کشیدی؟ من دیگه حرفی ندارم(:💔