ما در شیپآپ به دنبال جذب نیرو و گسترش تیم هستیم. در نتیجه در حال حاضر در این حوزه، یک سری مطالعاتی انجام میدهیم که حاصل این تجربیات را سعی میکنیم به اشتراک بگذاریم تا سایرین هم بتوانند از آنها استفاده کنند.
در حین جست و جو در وب با این فیلم برخورد کردم که نتیجهی تحقیق گوگل در مورد ویژگیهای یک تیم موفق هست. در این تحقیق بر خلاف چیزی که ممکن است تصور عمومی باشد، این که اعضای تیم چه کسانی باشند، در درجهی اول مهم نیست. در درجهی اول مهم است که اعضای تیم چگونه با یکدیگر تعامل میکنند.
در این تحقیق ۲۰۰ مصاحبه از بیش از ۱۸۰ تیم از بخشهای مختلف گوگل در مورد ۲۵۰ ویژگی انجام شد. در نهایت ۵ ویژگی زیر برای یک تیم موفق استخراج شد:
۱. داشتن امنیت روانی Psycholigical safety
۲. قابلیت اتکا Dependibility
۳. داشتن ساختار و شفافیت Structure & Clarity
۴. داشتن معنا در کار Meaning
۵. تاثیر گذاری Impact
داشتن امنیت روانی به این معنی است که اگر یک نفر کار اشتباهی انجام داد، خجالت نکشد و کار اشتباه خود را به دیگران بگوید. چنانچه مشکلی پیش آید و فرد آن را با سایر اعضای تیم به اشتراک نگذارد، آنها را از یک فرصت یادگیری محروم کرده است. سایرین نیز میبایست بپذیرند که یک نفر ممکن است اشتباه کند و نباید تاثیری در دید آنها نسبت به آن فرد داشته باشد.
یک مثال دیگر که میتوان از امنیت روانی زد این است که آیا فرد هنگامی که یک مسئله را متوجه نمیشود، به دیگران میگوید که متوجه نشده است؟ آیا از ترس این که به دیرفهمی متهم نشود، سوالش را پنهان میکند؟ او باید بتواند شجاعانه سوالش را بپرسد، بدون این که به این موضوع فکر کند که ممکن است بقیه او را کمتر از گذشته ببینند. در واقع امنیت روانی کمک میکند که افراد بتوانند ریسک انجام دهند.
این ویژگی مهمترین ویژگی است که در روند تحقیق به آن رسیدند و میبایست به آن توجهی ویژه نمود. برای آن که بتوان امنیت روانی در یک تیم ایجاد کرد، روش مشخصی وجود ندارد. اما کسی که googlex را هدایت میکند، برای تقویت امنیت روانی، یک سوال را اول هر پروژهای از تیمش میپرسد: فرض کنید که ما محصول را عرضه کردیم و به شدت در این کار گند زدهایم، فکر میکنید که چه گندهایی زدهایم؟ این سوال کمک میکند که افراد بتوانند با این آزمایش فرضی احساس امنیت کنند و به اشتراکگذاری اشتباهاتشان را تمرین کنند.
قابلیت اتکا به این معنی است که آیا سایر اعضای تیم میتوانند به فرد اتکا کنند؟ آیا کارهایی که به او میسپارند، در زمان مناسب و با کیفیت خوب انجام میگیرد؟
هدف، نقشها و نقشهی اجرایی میبایست واضح و مشخص باشد.
کاری که اعضای تیم انجام میدهند، میبایست برایشان معنی و مفهوم داشته باشد. به عبارتی هنگامی که کار را انجام میدهند، پیش خودشان نگویند که چی؟ برای خودشان به صورت شخصی انجام کار مهم باشد.
اعضای تیم میبایست تاثیرگذاری کاری که انجام میدهند را درک کنند. یعنی این که احساس کنند کاری که میکنند، تاثیرگذار است. برای مثال وقتی که رییس جمهور آمریکا از فردی که سالن ناسا را تمیز میکرد، پرسید که در حال انجام چه کاری هستی؟ فرد در پاسخ گفت که رییس جمهور، بنده کمک میکنم که یک انسان را به کرهی ماه بفرستیم.
نکتهای که در مورد این ۵ ویژگی وجود دارد، این است که اعضای یک تیم میتوانند این ۵ ويژگی را در خود تقویت کنند. اینها ویژگیهای ذاتی نیستند و میتوانند کسب شوند. امیدوارم که شما نیز بتوانید که این ۵ ويژگی را در تیم خودتان تقویت کنید و تیمی اثربخشتر و موفقتری نسبت به قبل شوید.
در اینجا نیز میتوانید نوشتار انگلیسی این مطلب را هم بخوانید.