داشتم گالری مو نگاه میکردم، دیدم یک ویدئو ذخیره شده از دکتر بهنود صدر دارم که درباره مغز خزنده صحبت میکنه. کنجکاو شدم درباره اش بدونم. رفتم درباره اش سرچ کردم و یکی از بهترین منابع این لینک بود:
خب بریم!
بسم الله
یکی از جدیدترین تئوری های مربوط به مغز و تقسیم بندی اون به این صورت هست که میگه ، مغز به طور کلی در همه افراد به 3 بخش تقسیم میشه
بریم مغز خزنده: رفتار های مغز خزنده به حفظ حالت موجود میپردازه. در کل رفتار بقایی داره و سعی میکنه شما رو در وضعیتی که هستید نگه داره. به عنوان مثال ، اون نیروی دافعه ای که نمیزاره صبح ها از رختخواب پاشی همین مغز خزنده عزیزه :) که میگه :«بابا بخواب، وللش هنوز وقته ...»
در کل رفتارش شبیه به یک بچه دو ساله است و کمترین مصرف انرژی رو داره...
و در مواجهه با خطر ، فرار رو بر قرار ترجیح میده.
بریم مغز احساسی: رفتار هایی که مربوط به لذت های آنی هست به این بخش تعلق داره. رفتار هایی از جمله عاشق شدن، لذت بردن، تمایل به انجام کاری و...
مثال: فرض کن فردا امتحان پایان ترم داری... اون کخ درونی که میگه :« برو بابا... حالا وقت هست بزار یک قسمت دیگه از سریالم رو ببینم...» همین مغز احساسیته که فقط صرفا براش لذت بردن مهمه بدون اینکه یکم فکر کنه بگه آخه مسلمون، فردا امتحان داری ... دهنت اسفالت میشه ها...
وقتی شما کار هایی از این قبیل رو کنار هم بزارید میبینید که مغز احساسی محل بسیاری از خواسته های نفسانیه.
شخصی از امیرالمومنین پرسید: یا علی! چه چیز تو را علی کرد؟
مولا فرمودند:« نگهبان بسیار مراقبی برای دلم بودم.»
این یعنی چی؟ یعنی اسلام 1400 سال پیش هم به ما توصیه میکنه با خواسته های نفسانی مون مقابله کنیم و فقط لذت پیش رو و یا لذت هایی که ما رو از لذت بزرگتر دور میکنن؛ دوری کنیم.
و اما مغز منطقی: مغز منطقی اعظم بر اصول عاقلانه و قانون مدارانه ای پایبنده که موفقیت تو رو به وجود میاره. در کل مغز منطقی در مواجهه با امور و مشکلات از خودش میپرسه « آیا این کار منطقیه؟ و اگر منطقیه چه سود یا سودهایی داره؟» (چقدر باشعور آخه...clap .clap .clap)
و از همه بخش های دیگه انرژی بیشتری صرف میکنه. (حلالش)
حالا شما تصورشو بکن اگه حدالمقدور جلوی فرمان های مغز خزنده و مغز احساسی خودت بایستی چقدر محشر میشه! درواقع اسلام هم همیشه به دوری کردن از اموری که ما رو از نعمت عقلمون منع میکنه تاکید داشته. مثال بارزش همین قمار!
تو زمانی وارد قمار میشی که مطلعی احتمال بردت کمه ولی با این وجود چون یک بار لذت برنده شدن رو چشیدی ادامه میدی... در واقع خودت رو تسلیم شانسی میکنی که هیچ انسان عاقلی قبولش نداره و چون دچار شرطی سازی نوع شش (مایل بودی بگو توضیح بدم) شدی، بدون عقل تن به چنین کاری میدی.
این شد تقسیمات مغز و از همه جالب تر برای خودم این بود که خیلی از توصیه های اسلام درباره تزکیه و شخصیت سازی با علم امروز 1400 سال بعد از اسلام همخوانی داشت. به این میگن تدبیر.
خوشحال میشم اگر تو هم اشتراکات دیگه ای میدونی برام بنویسی و اینکه آیا با این سبک از نوشتار مشکلی نداری؟!